whine

/ˈwaɪn//waɪn/

معنی: ناله، فغان، با ناله گفتن، با صدا حرکت کردن، ناله کردن، نالیدن، ناله و شکایت کردن
معانی دیگر: موییدن، نق زدن، شکوه و زاری کردن، زوزه کشیدن، زنوییدن، با آه و ناله گفتن، مویه، زاری، نق نق

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: whines, whining, whined
(1) تعریف: to utter a prolonged high plaintive cry, as in pain, complaint, or fear.
مترادف: wail
مشابه: bawl, complain, cry, howl, keen, moan, scream, screech, shriek, squeal, yelp, yowl

- The toddler fell down hard and began to whine.
[ترجمه گوگل] کودک نوپا به سختی زمین خورد و شروع به ناله کردن کرد
[ترجمه ترگمان] کودک نوپا به شدت پایین افتاد و شروع به غر زدن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The dog was whining, so I let him out.
[ترجمه گوگل] سگ داشت ناله می کرد، من او را بیرون گذاشتم
[ترجمه ترگمان] ، سگ ناله می کرد واسه همین گذاشتم بره بیرون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The class whined when they heard their assignment for the weekend.
[ترجمه گوگل] کلاس وقتی تکلیف آخر هفته را شنیدند ناله کردند
[ترجمه ترگمان] وقتی تکالیف آن ها را برای آخر هفته شنیدند، کلاس زوزه کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to complain or protest in a peevish, irritating manner.
مترادف: bellyache, snivel
مشابه: bitch, carp, complain, crab, fuss, gripe, grouse, moan, nasalize, snuffle, wail, whimper

- Stop whining and eat your dinner.
[ترجمه گوگل] دست از غر زدن بردارید و شامتان را بخورید
[ترجمه ترگمان] اینقدر ناله نکن و غذات رو بخور
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She's always whining to me about her problems.
[ترجمه گوگل] او همیشه در مورد مشکلاتش با من ناله می کند
[ترجمه ترگمان] اون همیشه درباره مشکلاتش با من حرف میزنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: to produce or emit a long, high sound, as from friction.
مترادف: screech
مشابه: grate, scream, shriek, wail, whistle

- The saw whined as it cut the wood.
[ترجمه گوگل] اره در حالی که چوب را برید، ناله کرد
[ترجمه ترگمان] وقتی که هیزم می شکست صدای زوزه بلندی به گوش رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
• : تعریف: to express or perform with, or as if with, a whine.
مشابه: bawl, grumble, howl, moan, screech, snuffle, whimper

- The child had been sent to bed and was now whining a protest.
[ترجمه گوگل] بچه را به رختخواب فرستاده بودند و حالا به اعتراض ناله می کرد
[ترجمه ترگمان] بچه را به رختخواب فرستاده بودند و حالا زوزه می کشیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
مشتقات: whiningly (adv.), whiner (n.)
(1) تعریف: the act or sound of whining.
مترادف: moan, wail
مشابه: lament, screech, shriek, whimper

- We could hear the child's whine all the way upstairs.
[ترجمه گوگل] صدای ناله کودک را در تمام طول طبقه بالا می شنیدیم
[ترجمه ترگمان] تمام راه را تا طبقه بالا صدای ناله بچه را شنیدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- We were startled by the sudden whine of the engine.
[ترجمه گوگل] با صدای ناله ناگهانی موتور مبهوت شدیم
[ترجمه ترگمان] با ناله ناگهانی موتور از جا پریدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a feeble but annoying complaint.
مترادف: whimper
مشابه: bellyache, moan, snivel

- Do I have to listen to another whine about your boss?
[ترجمه گوگل] آیا باید به ناله دیگری در مورد رئیس شما گوش دهم؟
[ترجمه ترگمان] باید به یه ناله دیگه در مورد رئیست گوش بدم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Her voice took on a nasal whine of complaint.
[ترجمه گوگل]صدایش ناله ای از شکایت به خود گرفت
[ترجمه ترگمان]صدایش با ناله دماغی و شکایت آمیز شکایت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. They come to me to whine about their troubles.
[ترجمه گوگل]آنها نزد من می آیند تا در مورد مشکلات خود ناله کنند
[ترجمه ترگمان]اونا میان پیش من تا راجع به مشکلات اونا ناله و زاری کنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I'm sick and tired of listening to you whine.
[ترجمه گوگل]من از گوش دادن به ناله تو خسته و بیزارم
[ترجمه ترگمان]از اینکه به ناله تو گوش بدم خسته شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We heard the dog whine last night.
[ترجمه گوگل]دیشب صدای ناله سگ را شنیدیم
[ترجمه ترگمان]دیشب صدای ناله سگ ها رو شنیدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There was a whine of hydraulics as the undercarriage locked into position.
[ترجمه گوگل]صدای ناله هیدرولیک به گوش رسید که زیرانداز در موقعیت خود قفل شد
[ترجمه ترگمان]پشت سر هم صدای ناله the از hydraulics به گوش می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The baby's howl turned to a high-pitched whine.
[ترجمه گوگل]صدای زوزه بچه به ناله بلندی تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]زوزه بچه به ناله بلندی تبدیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She delivered the speech in a high-pitched nasal whine.
[ترجمه گوگل]او سخنرانی را با صدای ناله‌ای با صدای بلند ایراد کرد
[ترجمه ترگمان] اون سخنرانی رو با ناله و صدای بلند انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The constant whine of the machinery jangled his nerves.
[ترجمه گوگل]ناله های مداوم ماشین آلات اعصابش را به هم ریخت
[ترجمه ترگمان]صدای ناله موتور ماشین به گوش می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She spoke with a whine.
[ترجمه گوگل]با ناله صحبت کرد
[ترجمه ترگمان]با ناله و زاری شروع به صحبت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It let out that high-pitched whine, that shrill insistent nagging squeal that puts a burglar right off his feed.
[ترجمه گوگل]آن ناله بلند، آن جیغ آزاردهنده اصرار خیز که یک سارق را مستقیماً از خوراکش دور می کند، بیرون می آمد
[ترجمه ترگمان]صدای غر غر غر غر غر غر غر غر غر غر غر غر غر غر کنان که یک دزد را درست در حال غذا خوردن می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The constant whine of the turbine and the rush of wind were my only company.
[ترجمه گوگل]ناله مداوم توربین و هجوم باد تنها شرکت من بود
[ترجمه ترگمان]صدای مداوم توربین و هجوم باد تنها شرکت من بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I have an aggravating whine coming from my gearbox every time I decelerate in fourth gear.
[ترجمه گوگل]هر بار که با دنده چهارم سرعتم را کاهش می دهم صدای ناله ای تشدید کننده از گیربکسم می آید
[ترجمه ترگمان]هر دفعه که توی دنده چهارم به سرعت کم می کنم ناله آزار دهنده و آزار دهنده من به گوش می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. But, he added, some city staff members do whine about it once in awhile.
[ترجمه گوگل]اما، او افزود، برخی از کارکنان شهر هر چند وقت یک بار در مورد آن ناله می کنند
[ترجمه ترگمان]اما او اضافه کرد که برخی از کارکنان شهرداری یک بار در مدت کوتاهی به این موضوع اعتراض می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The adenoidal whine of their accents dulled her hearing, and the smoke of their cigarettes made her eyes smart.
[ترجمه گوگل]صدای ناله لهجه آنها شنوایی او را مات می کرد و دود سیگار آنها چشمانش را باهوش می کرد
[ترجمه ترگمان]زوزه مانند صدای آن ها را کند کرد و دود سیگار آن ها را به هوش آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. So is the hum and whine, despite being muted further by extra sound-proofing.
[ترجمه گوگل]صدای زمزمه و ناله نیز همینطور است، علیرغم اینکه توسط عایق صوتی اضافی بیشتر خاموش می شود
[ترجمه ترگمان]پس صدای ناله و ناله به گوش می رسد، با وجود اینکه با صدای اضافی خاموش می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ناله (اسم)
cry, grumble, whimper, moan, wail, groan, whine, dolor, dolour, mewling

فغان (اسم)
shout, whine

با ناله گفتن (فعل)
whine

با صدا حرکت کردن (فعل)
whimper, whine, pule

ناله کردن (فعل)
bleat, whimper, hone, wail, groan, whine, mewl

نالیدن (فعل)
grizzle, whimper, groan, whine, complain, grunt, snuffle

ناله و شکایت کردن (فعل)
whimper, whine, complain, pule

انگلیسی به انگلیسی

• make a high squeaking noise; cry or complain in a high pitched or nasal voice; grumble and complain like a child
to whine means to make a long, high-pitched noise, especially one which sounds sad or unpleasant. verb here but can also be used as a count noun. e.g. ...the whine of the police sirens.
if someone whines about something, they complain about it in an annoying way.

پیشنهاد کاربران

1. زوزه 2. جیغ 3. ناله 4. زوزه کشیدن 5. نق نق کردن. زِق زِق کردن
مثال:
Stop whining. You’re getting on my nerves.
جیغ و ناله نکن! داری من را عصبانی می کنی! ( داری روی اعصاب من راه می روی )
هرزگاهی معنی ناله از درد سوزش یا درد رو میده
هرزگاهی هم معنی صدای ناله ارام یا همون صدای ناراحت حیوانات رو میده. مثل صدایی که یک سگ یا گربه ترسیده از خودش درمیاره که صدای ارومی هم هستش
What are the advantages and disadvantages of a CVT transmission
. . .
Disadvantages
As powerful as CVT transmission is, all superheroes have weaknesses, and this wonderful mechanism is no exception. In short, CVT transmissions have poor life spans and often incur expensive repairs
...
[مشاهده متن کامل]

. . .
Some drivers have aesthetic issues with the transmission. For one, the moving pulleys produce a much noisier engine, which can be irritating on long drives. The ⭐whining⭐ engine sound of a CVT transmission can be jarring for drivers used to the sound of an automatic or manual transmission and is one of the primary reasons that some consumers stay away from cars with CVT transmissions

Wine : شراب
Whine : نالیدن
Then why are you fucking whining. Just say thank you and enjoy the show : پس چرا مینالی ؟ بگو مرسی و از مهمونی لذت ببر
شکایت کردن. شکوه کردن.
غر غر کردن، مویه کردن
نق و نوق کردن ، ناله کردن ، خماری به خاطر مواد مخدر

بپرس