1. when a child begins to verbalize what he wants
هنگامی که کودک شروع می کند به بیان خواسته های خود
2. when a child's teeth begin to erupt
هنگامی که دندان های بچه شروع به درآمدن می کنند
3. when a fever is alleviated and its alleviation is through a fragrant and clean distillation
چون تب بگسارد و گساریدن آن به عرقی خوشبوی و پاکیزه باشد (ذخیره ی خوارزمشاهی)
4. when a man and a woman join hands
هنگامی که زن و مرد زناشویی می کنند
5. when a man enters, his juniors stand up
وقتی که مردی وارد می شود کوچکتر به پا می خیزند.
6. when a storm is expected, sails are furled securely around the spars
وقتی توفان در راه است،بادبان ها را محکم دور دکل ها می بندند.
7. when a suitable moment offers itself
هرگاه که وقت مناسبی پیش بیاید
8. when adam delved and eve spun
وقتی که حضرت آدم زمین می کند و حوا ریسندگی می کرد
9. when adam delved and eve spun / who was then the gentleman?
وقتی که حضرت آدم بیل می زد و حوا نخ می رشت چه کسی اربابی می کرد؟
10. when all the beets are harvested they are loaded onto trucks
وقتی همه ی چغندرها برداشت شد آنها را در کامیون بار می کنند.
11. when an elastic ball impinges on another
هنگامیکه یک گوی لاستیکی به گوی دیگری می خورد
12. when are we setting off?
کی حرکت می کنیم ؟
13. when are you going to enlist?
کی به خدمت (نظام) خواهی رفت ؟
14. when are you going to have your child?
کی بچه داری می شوی ؟
15. when are your finals?
امتحانات نهایی شما کی هستند؟
16. when asked questions by the police, he kept hedging
وقتی که پلیس از او پرسش می کرد او مرتبا پاسخ های نامربوط می داد.
17. when at home, she luxuriated in the love and care which her parents bestowed upon her
در خانه که بود از محبت و توجهی که والدینش نسبت به او ابراز می داشتند متمتع می شد.
18. when came to proofreading he definitely didn't cut the mustard
در اصلاح غلط های متن،کار او اصلا رضایت بخش نبود.
19. when demagoguery covers truth under a cloud of propaganda
هنگامی که عوام فریبی حقیقت را زیر ابری از تبلیغات می پوشاند.
20. when did christoper columbus depart for america?
کریستف کلمب کی به سوی امریکا حرکت کرد؟
21. when did man first discover fire?
انسان کی برای اولین بار آتش را کشف کرد؟
22. when did this volcano first erupt?
این کوه آتشفشان اولین بار کی فوران کرد؟
23. when did you come?
کی آمدی ؟
24. when did you have breakfast?
کی صبحانه خوردی ؟
25. when did you have your last physical?
آخرین معاینه ی پزشکی شما کی انجام شد؟
26. when do you intend to get married?
کی می خواهی ازدواج کنی ؟
27. when do you plan to get married?
کی قصد ازدواج داری ؟
28. when does the ballgame begin?
مسابقه ی بیس بال (یا هر ورزش با استفاده از توپ) کی آغاز می شود؟
29. when does the feature begin?
فیلم اصلی کی شروع می شود؟
30. when does the plane depart?
هواپیما کی حرکت می کند؟
31. when does the ship sail?
کشتی کی حرکت می کند؟
32. when dose your shift begin?
نوبت کار تو کی شروع می شود؟
33. when else can we meet?
چه وقت دیگر می توانیم ملاقات کنیم ؟
34. when factories prosper, the whole country benefits
وقتی کارخانه ها رونق داشته باشند همه ی کشور بهره مند می شود.
35. when germany dominated europe
هنگامی که آلمان بر اروپا فرمانروایی می کرد
36. when god discovered himself to abraham
هنگامی که خدا خود را بر ابراهیم ظاهر کرد.
37. when he attacked, i was off guard
وقتی به من حمله کرد غافلگیر شدم.
38. when he became king, he was no more than a callow youth
هنگامی که به سلطنت رسید جوانی بی تجربه بیش نبود.
39. when he came back from the field, his pants were full of burs
از دشت که برگشت شلوارش پر از خار و خاشاک بود.
40. when he came on the senate floor everyone applauded
وقتی به صحن سنا آمد همه کف زدند.
41. when he came within my eyeshot, i realized he was limping
وقتی که به دیدرس من رسید متوجه شدم که می لنگد.
42. when he decided to transfer to tehran, he had reckoned without the difficulty of finding a house
وقتی که تصمیم گرفت به تهران منتقل شود حساب دشواری یافتن مسکن را نکرده بود.
43. when he died flags were flown half-mast
وقتی او مرد پرچم ها را نیمه افراشته کردند.
44. when he drew the curtain the room became dark
پرده را که بست اتاق تاریک شد.
45. when he entered the room, the students stood up
وقتی وارد اتاق شد شاگردان برخاستند.
46. when he finished his speech, the whole room stood up and clapped
وقتی سخنرانی خود را تمام کرد همه ی اهل اتاق بلند شدند و کف زدند.
47. when he gets older, he will settle down
سنش که بالا برود آرام خواهد شد.
48. when he gives orders he expects his soldiers to jump
وقتی که فرمان می دهد،انتظار دارد که سربازانش از جا بپرند.
49. when he got back from the movie, he realized his house was ablazed
وقتی از سینما برگشت دید که خانه اش آتش گرفته است.
50. when he got behind the podium, he drew a blank and started to mumble
وقتی پشت میز خطابه رفت حواسش پرت شد و به من من کردن افتاد.
51. when he got there the guests had gone
وقتی که به آنجا رسید مهمانان رفته بودند.
52. when he got to the rose bush, sa'di wanted to fill his lap (with roses) for his disciples, but rose-fragrance so intoxicated him that he let go of his lap
سعدی می خواست که چون به درخت گل رسد دامنی پر کند هدیه ی اصحاب را ولی بوی گل چنان مستش کرد که دامنش از دست برفت.
53. when he heard his child's voice he rushed headlong into the burning house
صدای بچه اش را که شنید بی اختیار به درون خانه ی مشتعل شتافت.
54. when he heard his enemy was ill, he guffawed
وقتی شنید که دشمنش مریض است خنده بلند و نیشداری سر داد.
55. when he heard the news his face became white as a sheet
وقتی که خبر را شنید صورتش مثل گچ سفید شد.
56. when he heard the news, he dashed out of the room
تاخبر را شنید از اتاق زد بیرون.
57. when he is away, his son watches the shop
وقتی که نیست پسرش مغازه را تحت نظر دارد.
58. when he is hungry he becomes very crabby
گرسنه که هست خیلی بدخلقی می کند.
59. when he is in a happy vein
وقتی که خلقش خوب است
60. when he left, he was soused
وقتی که رفت حسابی مست بود.
61. when he lost his job, his plans for a european trip were nipped in the bud
وقتی شغلش را از دست داد نقشه های سفرش به اروپا نقش بر آب شد.
62. when he moved, keys jingled in his pocket
وقتی که تکان می خورد دسته کلیدها در جیبش جرنگ جرنگ می کرد.
63. when he opened the door, a cold gust of wind struck my face
در را که باز کردم تند باد سردی به صورتم خورد.
64. when he reached ninety, he gradually lost his faculties
به نود سالگی که رسید کم کم قوای دماغی خود را از دست داد.
65. when he reached twenty, he was considered to be mature
وقتی به بیست سالگی رسید او را بالغ به حساب آوردند.
66. when he really determines to do something, he does it
وقتی واقعا اراده به انجام کاری بکند آن را انجام می دهد.
67. when he saw children smoking, he became quite furious
وقتی دید بچه ها سیگار می کشند سخت عصبانی شد.
68. when he saw enemy tanks, his courage failed him
وقتی که تانک های دشمن را دید دل و جرات او تمام شد.
69. when he saw his father's body he began to sob
وقتی جسد پدرش را دید شروع کرد به هق هق گریستن.
70. when he saw me, he discharged a string of curses
مرا که دید افتاد به فحاشی.