whelp

/welp//welp/

معنی: بچه، توله، بچهحیوان، توله سگ، بچه هرنوع حیوان گوشتخوار، توله زاییدن
معانی دیگر: (تحقیرآمیز) کودک، تخم جن، جوانک، بچه سگ، سگ توله، (شیر و پلنگ و خرس و گرگ و غیره) بچه، (چرخ دندانه دار یا زنجیر خور) دندانه، (معمولا جمع - چرخ چاه و دوار کشتی و غیره) تخته ی طولی، میله ی طولی، رجوع شود به: sprocket

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a newborn or young offspring of any of certain mammals, such as dogs, bears, lions, or seals.

(2) تعریف: (informal) a boy or child, esp. an annoying or impudent one.

- I'm tired of putting up with back-talk from that little whelp!
[ترجمه گوگل] من از تحمل کردن حرف های پشت سر هم از آن دست کوچک خسته شده ام!
[ترجمه ترگمان] خسته شدم از اینکه دوباره با این توله کوچولوها حرف بزنم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: whelps, whelping, whelped
• : تعریف: to give birth to one or more whelps.

جمله های نمونه

1. Shall a traitor's whelp get the better of us?
[ترجمه گوگل]آیا کمک یک خائن از ما بهتر می شود؟
[ترجمه ترگمان]آیا این حیوان درنده خائن از ما بهتر خواهد شد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She let out a soft whelp as she closed her eyes then popped them open and stared mutely into the berries.
[ترجمه گوگل]در حالی که چشمانش را می بست، هلهله ای نرم بیرون داد و سپس آنها را باز کرد و بی صدا به توت ها خیره شد
[ترجمه ترگمان]اما وقتی چشمانش را بست و چشمانش را بست، آن ها را باز کرد و بی صدا به توت خیره شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. My dog slipped its whelps.
[ترجمه گوگل]سگ من دستانش را لغزید
[ترجمه ترگمان]سگ من بچه شیران آن را از دست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A bull, finding a lion's whelp asleep, gore him to death with his horn.
[ترجمه گوگل]گاو نر در حالی که شیری را در خواب می بیند، او را با شاخ خود به قتل می رساند
[ترجمه ترگمان]یک گاو که توله lion را در خواب می بیند با شاخ او را به مرگ می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Rothschild : ( dying ) Insolent whelp ! Think you've outwitted me?
[ترجمه گوگل]روچیلد : ( در حال مرگ ) داماد گستاخ ! فکر می کنی از من فریب خوردی؟
[ترجمه ترگمان]عجب توله whelp! فکر می کنی من رو فریب دادی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Whenever Laccolith Whelp becomes blocked, you may have it deal damage equal to its power to target creature.
[ترجمه گوگل]هر زمان که Laccolith Whelp مسدود شود، ممکن است به اندازه قدرتش برای هدف قرار دادن موجودی آسیبی وارد کند
[ترجمه ترگمان]هر زمان که Laccolith whelp مسدود می شود، ممکن است آن آسیب برابر با قدرت آن برای هدف قرار دادن موجود باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. An Azure Whelp pet now drops from the blue dragon kin in Azshara.
[ترجمه گوگل]یک حیوان خانگی آزور هلپ اکنون از خویشاوندان اژدهای آبی در آزشارا بیرون می‌آید
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر یک حیوون خونگی azure از the اژدهای آبی در Azshara می افته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This whelp is the only person she loves!
[ترجمه گوگل]این زن تنها کسی است که دوستش دارد!
[ترجمه ترگمان]این توله کوچولو تنها کسی است که او دوست دارد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Please inspect S 001 the ear whelp quantity is not correct.
[ترجمه گوگل]لطفاً S 001 را بررسی کنید که مقدار گوشواره صحیح نیست
[ترجمه ترگمان]لطفا S را بررسی کنید که مقدار whelp صحیح نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. If you do, Laccolith Whelp deals no combat damage this turn. They don't feed; they stoke.
[ترجمه گوگل]اگر این کار را انجام دهید، Laccolith Whelp در این نوبت هیچ آسیبی وارد نمی کند آنها تغذیه نمی کنند آنها استوک کردند
[ترجمه ترگمان]اگر این کار را بکنی، Laccolith Whelp هیچ صدمه ای به این طرف و آن طرف نمی زند آن ها غذا نمی خورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Mr. Harthou wondered why the whelp looked so ill.
[ترجمه گوگل]آقای هارتو تعجب کرد که چرا این بچه اینقدر بیمار به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]آقای Harthou متحیر بود که چرا این پسرک این قدر مریض به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Give bairn his will, and a whelp his fill, and none of these two will thrive.
[ترجمه گوگل]اراده اش را به او بدهید و یک نفر او را سیر کند و هیچ یک از این دو رشد نخواهند کرد
[ترجمه ترگمان]او اراده و اراده خود را به ما بدهید و این بچه را تنها بگذارید و هیچ یک از این دو نفر زنده نخواهند ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. To give birth to ( whelps or a whelp ).
[ترجمه گوگل]به دنیا آوردن ( whelps or a whelp )
[ترجمه ترگمان]برای این که بچه را به دنیا بیاوریم - (whelps یا توله توله)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The dog stays home to whelp and raises her puppy.
[ترجمه گوگل]سگ برای کمک کردن در خانه می ماند و توله سگ خود را بزرگ می کند
[ترجمه ترگمان]سگ در خانه می ماند و توله خود را بالا می برد و توله خود را بالا می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Why does spermatozoon add egg meeting whelp cub?
[ترجمه گوگل]چرا اسپرم به توله شعله ملاقات کننده تخم اضافه می کند؟
[ترجمه ترگمان]چرا این توله تخم سگ را با توله توله پرورش می دهد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بچه (اسم)
native, fellow, baby, child, kid, infant, chick, cub, bairn, chicken, brood, calf, chit, whelp

توله (اسم)
cub, whelp, yelper

بچهحیوان (اسم)
cub, whelp

توله سگ (اسم)
whelp, pup, puppy

بچه هر نوع حیوان گوشتخوار (اسم)
whelp

توله زاییدن (فعل)
cub, whelp, pup

انگلیسی به انگلیسی

• young offspring of some mammals (i.e. dogs, bears, lion, etc.); ill-mannered child
give birth to whelps, bring forth (offensive when said of a woman)

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: A young animal, especially a young dog 🐶
🔍 مترادف: Pup
✅ مثال: The wolf's whelp played around the den, full of energy.
young wolf, dog, tiger, etc
توله ( سگ، شیر و غیره )
While primarily used to refer to the birth of animals, “whelp” can also be used colloquially to describe the act of giving birth to a baby.
در حالی که اصولاً برای اشاره به زاییدن حیوانات استفاده می شود، همچنین می توان به صورت محاوره ای برای توصیف عمل به دنیا آوردن نوزاد استفاده کرد.
...
[مشاهده متن کامل]

مثال؛
She whelped a beautiful baby girl yesterday.
A midwife might use the term during a home birth, saying, “Congratulations, you’ve successfully whelped your baby. ”
In a birth story, someone might write, “After hours of labor, I finally whelped my precious baby boy. ”

دامپزشکی و علوم دامی
زاییدن توله در سگ

بپرس