1. He put the whammy on me.
[ترجمه گوگل]او به من ضربه زد
[ترجمه ترگمان] اون برام بدشانسی آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] اون برام بدشانسی آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Britain's farmers have faced the double whammy of a rising pound and falling agricultural prices.
[ترجمه گوگل]کشاورزان بریتانیایی با ضربه مضاعف افزایش پوند و کاهش قیمت محصولات کشاورزی مواجه شده اند
[ترجمه ترگمان]کشاورزان بریتانیا با دو تیر دو برابر پوند در حال افزایش و کاهش قیمت محصولات کشاورزی روبرو هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کشاورزان بریتانیا با دو تیر دو برابر پوند در حال افزایش و کاهش قیمت محصولات کشاورزی روبرو هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. With this government we've had a double whammy of tax increases and benefit cuts.
[ترجمه گوگل]با این دولت، ما با افزایش مالیات و کاهش مزایا مواجه شده ایم
[ترجمه ترگمان]ما با این دولت دو برابر افزایش مالیات و کاهش سود داشته ایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ما با این دولت دو برابر افزایش مالیات و کاهش سود داشته ایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Anyway, in a showbiz double whammy the boys with the buttocks have been talking to Bryan Burnett.
[ترجمه گوگل]به هر حال، در یک شوک دوبله، پسرهای باسن با برایان برنت صحبت می کنند
[ترجمه ترگمان]به هر حال، تو نمایش نمایشی که با باسنم باهاشون حرف می زد، \"برایان برنت\" بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به هر حال، تو نمایش نمایشی که با باسنم باهاشون حرف می زد، \"برایان برنت\" بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Farmers have faced the double whammy of a freeze and a drought this year.
[ترجمه گوگل]کشاورزان امسال با مصیبت مضاعف یخبندان و خشکسالی مواجه شده اند
[ترجمه ترگمان]کشاورزان با دو تیر دو برابر یخ زده و خشکسالی در سال جاری مواجه شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کشاورزان با دو تیر دو برابر یخ زده و خشکسالی در سال جاری مواجه شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Soften them up, then hit them with the whammy.
[ترجمه گوگل]آنها را نرم کنید، سپس آنها را با ضربه بزنید
[ترجمه ترگمان]آن ها را منفجر می کنند، و بعد با تیر و تیر به آن ها ضربه می زنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن ها را منفجر می کنند، و بعد با تیر و تیر به آن ها ضربه می زنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. This double - whammy drives prices in a direction unfavourable to the customer.
[ترجمه گوگل]این ضربه دوگانه قیمت ها را به سمتی سوق می دهد که برای مشتری نامطلوب است
[ترجمه ترگمان]این دو برابر باعث افزایش قیمت در یک جهت نامطلوب به مشتری می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این دو برابر باعث افزایش قیمت در یک جهت نامطلوب به مشتری می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Then, the scene of a double whammy - their car broke down again.
[ترجمه گوگل]سپس، صحنه تصادف دوگانه - ماشین آنها دوباره خراب شد
[ترجمه ترگمان]سپس صحنه یک تیر دو برابر شد - ماشینم دوباره خراب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سپس صحنه یک تیر دو برابر شد - ماشینم دوباره خراب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. We're suffering a triple whammy at the moment.
[ترجمه گوگل]ما در حال حاضر از یک ضربه سه گانه رنج می بریم
[ترجمه ترگمان]ما در حال حاضر یه بدشانسی داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ما در حال حاضر یه بدشانسی داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Yesterday a real double whammy. My boss fired me, and my wife asked for a divorce.
[ترجمه گوگل]دیروز یک ضربه دوگانه واقعی رئیسم مرا اخراج کرد و همسرم تقاضای طلاق کرد
[ترجمه ترگمان] دیروز یه بدشانسی واقعی رئیسم منو اخراج کرد و زنم تقاضای طلاق کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] دیروز یه بدشانسی واقعی رئیسم منو اخراج کرد و زنم تقاضای طلاق کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Yesterday a real double whammy. My boss fired me and my wife asked a divorce.
[ترجمه گوگل]دیروز یک ضربه دوگانه واقعی رئیسم مرا اخراج کرد و همسرم درخواست طلاق کرد
[ترجمه ترگمان] دیروز یه بدشانسی واقعی رئیسم منو اخراج کرد و زنم از طلاق خواست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] دیروز یه بدشانسی واقعی رئیسم منو اخراج کرد و زنم از طلاق خواست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The government's policy is higher tax and higher interest rates. It's a double whammy.
[ترجمه گوگل]سیاست دولت افزایش مالیات و نرخ بهره بالاتر است این یک ضربه مضاعف است
[ترجمه ترگمان]سیاست دولت مالیات بالاتر و نرخ سود بالاتر است یه تیر دو برابر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سیاست دولت مالیات بالاتر و نرخ سود بالاتر است یه تیر دو برابر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Is he aware that the Labour party will put up both - a double whammy?
[ترجمه گوگل]آیا او آگاه است که حزب کارگر هر دو را به خطر خواهد انداخت - یک ضربه مضاعف؟
[ترجمه ترگمان]آیا او آگاه است که حزب کارگر دو برابر این دو برابر را تحمل خواهد کرد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آیا او آگاه است که حزب کارگر دو برابر این دو برابر را تحمل خواهد کرد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید