wetting


مایعی که برای ترساختن یاخمیرکردن چیزی بکاررود

جمله های نمونه

1. He'll soon grow out of wetting the bed.
[ترجمه گوگل]او به زودی از خیس کردن تخت رشد خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]به زودی از خیس کردن تخت بزرگ می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A heavy monsoon shower began, wetting us through, and we both started to laugh.
[ترجمه گوگل]باران شدید موسمی شروع شد و ما را خیس کرد و هر دو شروع کردیم به خندیدن
[ترجمه ترگمان]رگبار شدیدی شروع شد و ما را خیس کرد و هر دو شروع به خندیدن کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Be understanding if he or she suddenly starts wetting the bed or crying for attention following a bad dream in the night.
[ترجمه گوگل]اگر او به دنبال یک رویای بد در شب ناگهان شروع به خیس کردن رختخواب یا گریه کردن برای جلب توجه کرد، درک کنید
[ترجمه ترگمان]درک کنید که آیا او ناگهان خود را خیس می کند یا گریه می کند و یا برای جلب توجه به دنبال خواب بدی در شب گریه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Wetting the toothbrush before you put the toothpaste on makes the bristles softer.
[ترجمه گوگل]خیس کردن مسواک قبل از قرار دادن خمیردندان باعث نرم شدن موها می شود
[ترجمه ترگمان]مسواک زدن مسواک را قبل از این که خمیر دندان را تمیز کنید، نرم تر کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. At the extreme, he might even begin wetting or defecating in bed.
[ترجمه گوگل]در نهایت، ممکن است حتی در رختخواب شروع به خیس کردن یا اجابت مزاج کند
[ترجمه ترگمان]در نهایت ممکن بود که او حتی در رختخواب خود را خیس یا خیس کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It's real embarrassing to wet yourself. hate wetting myself like a baby.
[ترجمه گوگل]خیس کردن خود واقعاً شرم آور است از خیس کردن خودم مثل بچه متنفرم
[ترجمه ترگمان]خجالت اوره که خودت رو خیس کنی از خیس کردن خودم مثل یک بچه متنفر بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Amongst these are contact lens wetting solutions, comfort drops and artificial tears, which, perhaps surprisingly, have similar compositions.
[ترجمه گوگل]از این میان می توان به محلول های مرطوب کننده لنزهای تماسی، قطره های راحتی و اشک مصنوعی اشاره کرد که شاید در کمال تعجب، ترکیبات مشابهی دارند
[ترجمه ترگمان]در میان این موارد، لنزهای تماسی با استفاده از محلول های مرطوب کننده، کمبود آرامش و اشک های مصنوعی وجود دارد که شاید به طرز شگفت آوری، ترکیبات مشابهی داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. There is also a connection between day wetting and urinary infections.
[ترجمه گوگل]همچنین ارتباطی بین خیس شدن روز و عفونت ادراری وجود دارد
[ترجمه ترگمان]همچنین ارتباطی بین wetting روزانه و عفونت های ادراری وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She looked at Hitch and smiled thinly, wetting her lips slightly with the tip of her tongue.
[ترجمه گوگل]به هیچ نگاه کرد و لبخندی نازک زد و لب هایش را کمی با نوک زبان خیس کرد
[ترجمه ترگمان]به پایین نگاه کرد و لبخند کم رنگی زد، لب هایش را کمی با نوک زبانش خیس کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Wetting her fingertips, Vron plucked at the pages.
[ترجمه گوگل]ورون که نوک انگشتانش را خیس کرده بود، صفحات را کند
[ترجمه ترگمان]نوک انگشتانش را نوازش کرد و صفحات آن را بیرون کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Constant wetting makes nails soft and opaque, and chemical detergents and varnish removers decrease levels of moisture in the nail.
[ترجمه گوگل]مرطوب کردن مداوم ناخن ها را نرم و مات می کند و شوینده های شیمیایی و پاک کننده های لاک باعث کاهش رطوبت ناخن می شوند
[ترجمه ترگمان]مرطوب سازی مداوم ناخن ها را نرم و کدر می سازد و پاک کننده های لاک و روغن جلا، سطوح رطوبت را در میخ کاهش می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Wood can be glued very well by wetting it with water which is subsequently frozen.
[ترجمه گوگل]چوب را می توان با خیس کردن آن با آب که متعاقباً منجمد می کند، به خوبی چسباند
[ترجمه ترگمان]چوب می تواند با مرطوب کردن آن با آب به خوبی چسبیده باشد که بعدا منجمد می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Being self-adhesive it only needs wetting and sticking on.
[ترجمه گوگل]چسبنده بودن آن فقط نیاز به خیس شدن و چسباندن دارد
[ترجمه ترگمان]self بودن تنها به مرطوب کردن و چسبیدن به آن نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Biosurfactants are used for emulsification, increasing detergency, wetting and phase dispersion, as well as for solubilization.
[ترجمه گوگل]بیوسورفکتانت ها برای امولسیون سازی، افزایش مواد شوینده، خیس شدن و پراکندگی فاز و همچنین برای حل شدن استفاده می شوند
[ترجمه ترگمان]biosurfactants برای emulsification، افزایش detergency، مرطوب سازی و پراکندگی فاز و همچنین for مورد استفاده قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[برق و الکترونیک] تراسازی 1. پوشاندن سطح اتصال با لایه چسبنده ای از جیوه . 2. پوشاندن سطحی با قلع مذاب .
[پلیمر] ترشدگی، تر شدن
[آب و خاک] خیسی ،تری

انگلیسی به انگلیسی

• making moist

پیشنهاد کاربران

*شب اداری
Children may encounter a reminder just as they are
doing rather well. When they do, they quickly reach for old defenses like
dissociation, fighting, or wetting
*ترشوندگی
توانایی یک مایع در برقراری تماس با سطح جامد است و نشأت گرفته از نیروهای بین مولکولی می باشد. درجه تر شوندگی از تعادل میان نیروهای پیوستگی و چسبندگی تعیین می شود. تر شدن، به معنای دیگر، تمایل به کسب حداکثر سطح تماس برای یک مایع با سطح جامد خود است.
...
[مشاهده متن کامل]

ترشوندگی

خیس کردن، مرطوب کردن
تراویدن . تراوش کردن
Wetting agents

چسبندگی از لحیم کاری مایع به یک سطح جامد
مرطوب شدن ، مرطوب کننده

بپرس