wetter

/ˈwetər//ˈwetə/

معنی: خیس کننده، نم زننده
معانی دیگر: تر کننده، آبیدن گر

جمله های نمونه

1. All are testimony to a wetter, more benign past.
[ترجمه گوگل]همه گواهی بر گذشته ای مرطوب تر و خوش خیم تر هستند
[ترجمه ترگمان]همه این ها شهادت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Geldings tend to be much wetter, therefore are better put in well drained stables.
[ترجمه گوگل]ژلدینگ ها بسیار مرطوب تر هستند، بنابراین بهتر است در اصطبل هایی با زهکشی خوب قرار داده شوند
[ترجمه ترگمان]geldings تمایل دارند که خیلی wetter باشند، بنابراین بهتر است در اصطبل خوب آبکشی شده قرار گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Oats grow best in the wetter, cooler parts of the country and are much more tolerant of poor, acid soils.
[ترجمه گوگل]جو دوسر در مناطق مرطوب و خنک‌تر کشور بهتر رشد می‌کند و نسبت به خاک‌های فقیر و اسیدی بسیار مقاوم‌تر است
[ترجمه ترگمان]Oats در مناطق wetter، خنک تر کشور رشد می کنند و تحمل بسیار بیشتری نسبت به خاک های ضعیف و اسیدی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. And wetter, I believe! You get quite a lot of rain.
[ترجمه گوگل]و مرطوب تر، من معتقدم! باران بسیار زیادی می بارد
[ترجمه ترگمان]به عقیده من هم همین طور است تو یه عالمه بارون گرفتی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. With wetter winters predicted, it is unclear how high cattle might range.
[ترجمه گوگل]با پیش‌بینی زمستان‌های مرطوب‌تر، مشخص نیست که گاوها تا چه حد ممکن است در محدوده باشند
[ترجمه ترگمان]با پیش بینی زمستان های دیگر، مشخص نیست که این گله تا چه حد ممکن است محدوده داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Wetter 2Y, with strong wetting power and penetrating power as well emulsification, can reduce the surface tension of water.
[ترجمه گوگل]مرطوب 2Y، با قدرت مرطوب کنندگی قوی و قدرت نفوذ و همچنین امولسیون، می تواند کشش سطحی آب را کاهش دهد
[ترجمه ترگمان]wetter ۲ Y، با قدرت wetting قوی و قدرت نفوذ به عنوان emulsification می تواند تنش سطحی آب را کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. If it rains let it rain, yea the wetter the better.
[ترجمه گوگل]اگر باران می بارد، اجازه دهید باران ببارد، بله، هر چه مرطوب تر، بهتر است
[ترجمه ترگمان]اگر باران ببارد، باران بهتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In the warmer and wetter climate conditions, the paleosol layer grows with strong pedogenesis and abundant rainfall.
[ترجمه گوگل]در شرایط آب و هوایی گرمتر و مرطوب، لایه پالئوسول با پدوژنز قوی و بارندگی فراوان رشد می کند
[ترجمه ترگمان]در شرایط آب و هوای گرم و بارانی، لایه paleosol با بارش شدید و بارش فراوان رشد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. For example, weather, whether, wither, and wetter are four words that sound alike.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، آب و هوا، آیا، پژمرده، و مرطوب چهار کلمه هستند که شبیه هم هستند
[ترجمه ترگمان]برای مثال آب و هوا، چه، پژمرده شوند، و wetter چهار کلمه هستند که به طور یک سان به نظر می رسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Comes a point you can't get wetter.
[ترجمه گوگل]به نقطه ای می رسد که نمی توانید خیس شوید
[ترجمه ترگمان]یه دلیلی داره که نمی تونی wetter
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Radical thinkers favour sending "virtual water" from wetter parts of the basin to drier parts, in the form of grain and other food.
[ترجمه گوگل]متفکران رادیکال طرفدار ارسال «آب مجازی» از قسمت‌های مرطوب‌تر حوضه به قسمت‌های خشک‌تر، به شکل غلات و سایر مواد غذایی هستند
[ترجمه ترگمان]متفکران افراطی خواهان فرستادن \"آب مجازی\" از بخش های wetter به بخش های خشک تر، به شکل گندم و مواد غذایی دیگر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A And wetter, I believe! You get quite a lot of rain.
[ترجمه گوگل]A و مرطوب تر، من معتقدم! باران بسیار زیادی می بارد
[ترجمه ترگمان]به عقیده من هم همین طور است تو یه عالمه بارون گرفتی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. "It would probably be safe to say it's wetter than the Atacama Desert, " the driest place on Earth, he said.
[ترجمه گوگل]او گفت: "احتمالاً می توان گفت که از صحرای آتاکاما، خشک ترین مکان روی زمین، مرطوب تر است "
[ترجمه ترگمان]وی گفت: \"شاید بهتر باشد که بگوییم it از کویر آتاکاما\"، \"خشک ترین مکان روی کره زمین\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I certainly couldn't get any wetter.
[ترجمه گوگل]من مطمئناً نمی توانستم خیس شوم
[ترجمه ترگمان]من که اصلا نمی تونستم خودمو خیس کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خیس کننده (اسم)
wetter

نم زننده (اسم)
wetter

انگلیسی به انگلیسی

• one who wets (e.g. bed-wetter); that which wets

پیشنهاد کاربران

بپرس