🔸 معادل فارسی:
غرب زدگی / شیفتگی افراطی به فرهنگ غرب / مسمومیت فرهنگی با غرب
در زبان محاوره ای:
همه چی غربی شده، فرهنگ خودمون فراموش شده، غرب زده شده
🔸 تعریف ها:
1. ( فرهنگی – انتقادی ) :
... [مشاهده متن کامل]
توصیف حالتی که در آن جامعه ای به طور افراطی تحت تأثیر فرهنگ، ارزش ها، و سبک زندگی غربی قرار می گیره و هویت بومی خودش رو از دست می ده
مثال: The country is suffering from westoxication, losing its cultural roots.
کشور دچار غرب زدگی شده و داره ریشه های فرهنگی شو از دست می ده.
2. ( سیاسی – فلسفی ) :
انتقاد از تقلید کورکورانه از غرب در سیاست، آموزش، هنر، و اقتصاد بدون درک عمیق از زمینه های بومی
مثال: Westoxication leads to applying Western solutions to Eastern problems.
غرب زدگی باعث می شه راه حل های غربی رو به مشکلات شرقی تحمیل کنیم.
🔸 مترادف ها:
Occidentosis – Westernization – cultural alienation – gharbzadegi
نکات اضافی؛
Westoxication به معنی "غربزدگی" یا "مسمومیت به غرب" است. این واژه ترکیبی از "West" ( غرب ) و "intoxication" ( مست شدن، مسموم شدن ) است و برای توصیف وضعیتی به کار می رود که در آن یک کشور یا جامعه به شدت تحت تاثیر و وابسته به فرهنگ، تفکرات، تکنولوژی یا ارزشهای غربی قرار دارد به گونهای که اصالت و فرهنگ بومی آن از بین میرود یا تضعیف میشود.
این واژه در ایران با عنوان "غربزدگی" یا "غرب پرستی" شناخته میشود و توسط جلال آلاحمد در کتاب مشهورش "غربزدگی" مطرح شده است. او این وضعیت را به بیماری یا مسمومیت تشبیه می کند که جامعه ایرانی را گرفتار کرده و منجر به از بین رفتن هویت و استقلال فرهنگی می شود.
غرب زدگی / شیفتگی افراطی به فرهنگ غرب / مسمومیت فرهنگی با غرب
در زبان محاوره ای:
همه چی غربی شده، فرهنگ خودمون فراموش شده، غرب زده شده
🔸 تعریف ها:
1. ( فرهنگی – انتقادی ) :
... [مشاهده متن کامل]
توصیف حالتی که در آن جامعه ای به طور افراطی تحت تأثیر فرهنگ، ارزش ها، و سبک زندگی غربی قرار می گیره و هویت بومی خودش رو از دست می ده
مثال: The country is suffering from westoxication, losing its cultural roots.
کشور دچار غرب زدگی شده و داره ریشه های فرهنگی شو از دست می ده.
2. ( سیاسی – فلسفی ) :
انتقاد از تقلید کورکورانه از غرب در سیاست، آموزش، هنر، و اقتصاد بدون درک عمیق از زمینه های بومی
مثال: Westoxication leads to applying Western solutions to Eastern problems.
غرب زدگی باعث می شه راه حل های غربی رو به مشکلات شرقی تحمیل کنیم.
🔸 مترادف ها:
نکات اضافی؛
Westoxication به معنی "غربزدگی" یا "مسمومیت به غرب" است. این واژه ترکیبی از "West" ( غرب ) و "intoxication" ( مست شدن، مسموم شدن ) است و برای توصیف وضعیتی به کار می رود که در آن یک کشور یا جامعه به شدت تحت تاثیر و وابسته به فرهنگ، تفکرات، تکنولوژی یا ارزشهای غربی قرار دارد به گونهای که اصالت و فرهنگ بومی آن از بین میرود یا تضعیف میشود.
این واژه در ایران با عنوان "غربزدگی" یا "غرب پرستی" شناخته میشود و توسط جلال آلاحمد در کتاب مشهورش "غربزدگی" مطرح شده است. او این وضعیت را به بیماری یا مسمومیت تشبیه می کند که جامعه ایرانی را گرفتار کرده و منجر به از بین رفتن هویت و استقلال فرهنگی می شود.
غرب زدگی ( در برابر شرق زدگی Eastoxication )
غرب زدگی