westbound

/ˈwestˌbɑːwnd//ˈwestbaʊnd/

رهسپار باختر، عازم غرب، به سمت غرب، رو به غرب، مسافر مغرب

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: going toward the west.

جمله های نمونه

1. Westbound traffic is moving very slowly.
[ترجمه گوگل]ترافیک به سمت غرب بسیار کند حرکت می کند
[ترجمه ترگمان]ترافیک westbound به کندی حرکت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The westbound carriageway of the motorway is closed.
[ترجمه گوگل]بزرگراه به سمت غرب بزرگراه بسته است
[ترجمه ترگمان]The از سمت غرب بزرگراه بسته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The accident occurred in the westbound lanes of the M2
[ترجمه گوگل]این حادثه در مسیرهای غرب به سمت غرب M2 رخ داد
[ترجمه ترگمان]این حادثه در مسیرهای از سمت غرب of اتفاق افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Traffic is slow on the westbound carriageway of the M
[ترجمه گوگل]ترافیک در مسیر غرب به سمت M به کندی است
[ترجمه ترگمان]ترافیک در سمت غرب که از سمت غرب حرکت می کند، کنداست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The worst areas for traffic were westbound between the Beltway and Nutley Street.
[ترجمه گوگل]بدترین مناطق برای ترافیک، بین خیابان بلتوی و ناتلی به سمت غرب بود
[ترجمه ترگمان]بدترین مناطق برای ترافیک به سمت غرب بین \"Beltway\" و \"Nutley استریت\" بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The accident on the westbound carriageway was witnessed by members of the Faslane protest camp who had been demonstrating against the convoy.
[ترجمه گوگل]تصادف در مسیر غرب به غرب توسط اعضای کمپ معترضان فسلانه که علیه کاروان تظاهرات کرده بودند، شاهد بودند
[ترجمه ترگمان]این حادثه که در سمت غرب اتفاق افتاد توسط اعضای اردوگاه اعتراضی Faslane دیده شد که در حال تظاهرات علیه کاروان بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The car was driving westbound on Route 6
[ترجمه گوگل]ماشین در مسیر 6 به سمت غرب در حرکت بود
[ترجمه ترگمان]خودرو از سمت غرب در جاده ۶ رانندگی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. On the M-Four the westbound carriageway at junction thirteen had to be closed while police tried to recover a lorry.
[ترجمه گوگل]در M-Four، در حالی که پلیس تلاش می‌کرد یک کامیون را بازیابی کند، در سه راهی غرب در تقاطع سیزده باید بسته می‌شد
[ترجمه ترگمان]در شمال - چهار استان غرب به سمت غرب در محل اتصال ۱۳ باید بسته می شد در حالی که پلیس سعی داشت یک کامیون را پیدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. No one was seriously injured, but M4 Westbound was closed bringing traffic chaos.
[ترجمه گوگل]هیچ کس به طور جدی آسیب ندید، اما M4 Westbound بسته شد و هرج و مرج ترافیکی را به همراه داشت
[ترجمه ترگمان]هیچ کس به طور جدی مجروح نشد، اما M۴ westbound با هرج و مرج ترافیکی بسته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. the westbound carriageway of the motorway.
[ترجمه گوگل]بزرگراه به سمت غرب بزرگراه
[ترجمه ترگمان]the غربی اتوبان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The westbound carriageway of the M 4 is closed for repair.
[ترجمه گوگل]شاره رو به سمت غرب M 4 برای تعمیر بسته است
[ترجمه ترگمان]جهت گیری از سمت غرب برای تعمیر بسته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. All westbound vehicles are stopped at an established checkpoint and no cucurbit fruits are allowed past the checkpoint.
[ترجمه گوگل]تمام وسایل نقلیه به سمت غرب در یک ایست بازرسی تعیین شده متوقف می شوند و هیچ میوه ای که از آن به سمت غرب می رود اجازه عبور از ایست بازرسی را ندارد
[ترجمه ترگمان]همه وسایل نقلیه از سمت غرب در یک ایست بازرسی ثابت متوقف شده اند و هیچ میوه cucurbit اجازه عبور از ایست بازرسی را ندارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Westbound traffic is moving slowly along ZhongXiao E . Rd. with a two light wait at DunHua N . Rd .
[ترجمه گوگل]ترافیک غرب به آرامی در امتداد ZhongXiao E حرکت می کند خیابان با یک انتظار دو نور در DunHua N خیابان
[ترجمه ترگمان]ترافیک westbound به کندی در امتداد ZhongXiao E حرکت می کند جاده با دو چراغ روشن در DunHua ن جاده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The westbound carriageway of the motorway.
[ترجمه گوگل]بزرگراه به سمت غرب بزرگراه
[ترجمه ترگمان]The غربی اتوبان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The slip road connecting Wong Chu Road westbound and Tsing Wun Road northbound.
[ترجمه گوگل]جاده لغزشی که جاده وونگ چو را به سمت غرب و جاده تسینگ وون را به سمت شمال متصل می کند
[ترجمه ترگمان]جاده لغزشی که وانگ چو را به سمت غرب متصل می کند و جاده Wun Wun را به سمت شمال متصل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[عمران و معماری] عازم غرب

انگلیسی به انگلیسی

• moving in an westerly direction, headed toward the west
westbound roads or vehicles lead to or are travelling towards the west.
headed west, turning to the west

پیشنهاد کاربران

بپرس