wept

/ˈwept//wept/

زمان گذشته و اسم مفعول: weep

بررسی کلمه

( verb )
• : تعریف: past tense and past participle of weep.

جمله های نمونه

1. she wept her fill
او تا دلش خواست گریه کرد.

2. they wept tears of joy
از شادی اشک می ریختند.

3. the baby wept herself to sleep
کودک آن قدر گریه کرد که خوابش برد.

4. they embraced and wept
آنان یکدیگر را در آغوش گرفتند و گریستند.

5. my joy was such that i wept
شادی من آن گونه بود که گریه کردم.

6. when he saw the corpse, he wept
وقتی که جسد را دید گریه کرد.

7. They embraced and wept and promised to keep in touch.
[ترجمه گوگل]آنها در آغوش گرفتند و گریه کردند و قول دادند که با هم ارتباط برقرار کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها همدیگر را در آغوش کشیدند و می گریستند و قول دادند که در تماس باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He wept when he heard the sad news.
[ترجمه گوگل]با شنیدن این خبر غم انگیز گریه کرد
[ترجمه ترگمان]وقتی خبر غم انگیزی را شنید، به گریه افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The people wept openly when his death was announced.
[ترجمه گوگل]هنگامی که مرگ او اعلام شد، مردم آشکارا گریستند
[ترجمه ترگمان]مردم هنگامی که مرگ او اعلام شد، آشکارا گریستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She wept when she heard the bad news.
[ترجمه گوگل]وقتی خبر بد را شنید گریه کرد
[ترجمه ترگمان]وقتی خبر بد را شنید، گریه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She wept and pleaded until he agreed to do as she wished.
[ترجمه گوگل]او گریه کرد و التماس کرد تا اینکه او پذیرفت هر کاری که او می خواست انجام دهد
[ترجمه ترگمان]گریه می کرد و التماس می کرد، تا این که موافقت کرد همان کاری را که آرزو می کرد انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He wept for the loss of his mother and his tardy recognition of her affection.
[ترجمه گوگل]او برای از دست دادن مادرش و تشخیص دیرهنگام محبت او گریه کرد
[ترجمه ترگمان]به خاطر از دست دادن مادرش و آشنایی قبلی او اشک ریخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He wept for joy when he received the admission notice.
[ترجمه گوگل]زمانی که اعلامیه پذیرش را دریافت کرد از خوشحالی گریه کرد
[ترجمه ترگمان]موقعی که پذیرفته شد، برای شادی اشک ریخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He buried his face in his hands and wept.
[ترجمه گوگل]صورتش را بین دستانش فرو کرد و گریست
[ترجمه ترگمان]صورتش را در دست هایش پنهان کرد و گریست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. She buried her face in her hands and wept.
[ترجمه گوگل]صورتش را بین دستانش فرو کرد و گریست
[ترجمه ترگمان]صورتش را در دست هایش پنهان کرد و گریست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. She turned aside and wept.
[ترجمه گوگل]کنار رفت و گریه کرد
[ترجمه ترگمان]او برگشت و گریست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• cry; shed tears; mourn with tears; exude liquid, drip (as with sweat)
wept is the past tense and past participle of weep.

پیشنهاد کاربران

بپرس