went on

پیشنهاد کاربران

It went on very well.
خیلی خوب پیش رفت.
I went on to say
من ادامه دادم به گفتن. .
ادامه دادن ، گذشته ی go on
رفتن
سوار شدن
اقدام کردن
I went on one kast weekend من آخر هفته یکی گرفتم ( بلیط ) به معنی گرفتم هست اینجا
ادامه داد
They went on to say
اینها ادامه دادن به گفتن . . . . .
We went on to have two more children
ما در ادامه صاحب دو بچه دیگر شدیم
suggests longer than exoected/dragged on
گذشتن، طی شدن
[نقل از هزاره,
He went on to say that . .
بعد گفت که. . . ،
آنگاه گفت که. . . ،

حرکت کردن، اقدام کردن
( Past form of ( go on
Went on=proceed
اقدام کردن، حرکت کردن
passed
ادامه داشت
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)

بپرس