پیش رفت
خیلی خوب پیش رفت.
من ادامه دادم به گفتن. .
ادامه دادن ، گذشته ی go on
رفتن
سوار شدن
اقدام کردن
I went on one kast weekend من آخر هفته یکی گرفتم ( بلیط ) به معنی گرفتم هست اینجا
ادامه داد
They went on to say
اینها ادامه دادن به گفتن . . . . .
اینها ادامه دادن به گفتن . . . . .
ما در ادامه صاحب دو بچه دیگر شدیم
گذشتن، طی شدن
[نقل از هزاره,
He went on to say that . .
بعد گفت که. . . ،
آنگاه گفت که. . . ،
بعد گفت که. . . ،
آنگاه گفت که. . . ،
حرکت کردن، اقدام کردن
اقدام کردن، حرکت کردن
ادامه داشت
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)