wend

/ˈwend//wend/

معنی: پیمودن
معانی دیگر: به راه خود ادامه دادن، راه خویش را پیش گرفتن، رهسپار شدن، (قدیمی) سفر کردن، مسافرت کردن، رجوع شود به: sorb، منتقل کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: wends, wending, wended
• : تعریف: to go along or proceed on (one's way).

- He will be wending his way home soon.
[ترجمه گوگل] او به زودی راهی خانه خواهد شد
[ترجمه ترگمان] زود به خانه برمی گردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. to wend one's way
راه خود را در پیش گرفتن،به راه خود ادامه دادن

2. John and I would wend our way into Westwood Village to window-shop or see a movie or buy groceries.
[ترجمه گوگل]من و جان به روستای وست وود می رفتیم تا ویترین فروشی کنیم یا فیلم ببینیم یا مواد غذایی بخریم
[ترجمه ترگمان]جان و من راهمان را به دهکده Westwood تا فروشگاه پنجره باز می کنیم و یا یک فیلم تماشا می کنیم و یا خواربار می خرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We wend our way through the most crowded portion.
[ترجمه گوگل]ما از شلوغ ترین بخش راه خود را طی می کنیم
[ترجمه ترگمان]به هر حال از بخش بسیار شلوغی عبور کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. As the spectators began to wend their way home, the emotions of some were mixed.
[ترجمه گوگل]هنگامی که تماشاگران شروع به رفتن به خانه کردند، احساسات برخی از آنها متفاوت بود
[ترجمه ترگمان]هنگامی که تماشاگران راه خود را به سوی خانه باز می کردند، احساسات بعضی ها هم آمیخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We watched the train wend its way through the mountain pass.
[ترجمه گوگل]قطاری را که از میان گردنه کوهستانی عبور می‌کرد، تماشا کردیم
[ترجمه ترگمان]با حرکت قطار از گذرگاه کوهستانی عبور کردیم و به حرکت ادامه دادیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Motorists wend their way through orange traffic cones and detour signs.
[ترجمه گوگل]رانندگان راه خود را از طریق مخروط های نارنجی ترافیک و علائم انحرافی طی می کنند
[ترجمه ترگمان]Motorists با استفاده از مخروط ها در ترافیک نارنجی عبور می کنند و علایم را منحرف می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. My hand wend around her waist as I held her hand and we began to dance.
[ترجمه گوگل]دستم دور کمرش حلقه شد که دستش را گرفتم و شروع کردیم به رقصیدن
[ترجمه ترگمان]وقتی دست او را گرفتم، دستم به دور کمرش بسته شد و شروع به رقص کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The rivers then wend their separate ways before reaching the sea in very different places: the Salween in Myanmar, the Mekong in southern Vietnam and the Yangzi near Shanghai.
[ترجمه گوگل]سپس رودخانه ها راه های جداگانه خود را پیش از رسیدن به دریا در مکان های بسیار متفاوتی طی می کنند: سالوین در میانمار، مکونگ در جنوب ویتنام و یانگزی در نزدیکی شانگهای
[ترجمه ترگمان]پس از آن رودخانه ها راهشان را پیش از رسیدن به دریا در مکان های بسیار مختلفی باز کردند: the در میانمار، مکونگ در جنوب ویتنام و the در نزدیکی شانگهای
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I meet up with another writer and we wend our way through downtown.
[ترجمه گوگل]من با نویسنده دیگری ملاقات می کنم و از مرکز شهر عبور می کنیم
[ترجمه ترگمان]من با یک نویسنده دیگر ملاقات می کنم و راهمان را از وسط شهر رد می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Bees are typically impressive navigators, able to wend their way home through complex landscapes after visits to flowers far removed from their nests.
[ترجمه گوگل]زنبورها معمولاً دریانوردانی تأثیرگذار هستند که می‌توانند پس از بازدید از گل‌هایی که از لانه‌هایشان دور هستند، راه خود را از طریق مناظر پیچیده طی کنند
[ترجمه ترگمان]زنبورها به طور معمول navigators impressive هستند و پس از بازدید از گل ها به دور از لانه های خود، می توانند مسیر خود را از طریق مناظر پیچیده به خانه باز کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. And now wend we to yonder fountain, for the hour of rest is at hand, and the stream had hardly touched my lip when I was called to battle by thy approach.
[ترجمه گوگل]و اکنون ما را به چشمه آنطرف برسانیم، زیرا ساعت استراحت نزدیک است، و نهر به سختی لبم را لمس کرده بود که با نزدیک شدن تو به جنگ فراخوانده شدم
[ترجمه ترگمان]و حالا با آن که ما به سوی چشمه برویم، چون ساعت استراحت در دست است و رودخانه به زحمت وقتی که از نزدیک شدن تو به جنگ فرا خوانده بودم لبم را لمس کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. As she wend along she began calculating what she would buy after she had sold the milk.
[ترجمه گوگل]همانطور که او پیش می رفت شروع به محاسبه کرد که بعد از فروش شیر چه چیزی می خرید
[ترجمه ترگمان]همچنان که ادامه می داد، به محاسبه آنچه را که بعد از فروش شیر می خرید، ادامه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I tried to wend the cat away from my room.
[ترجمه گوگل]سعی کردم گربه را از اتاقم دور کنم
[ترجمه ترگمان]سعی کردم از اتاق خارج شوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Alexander Wend interpreted culture of international system and its change.
[ترجمه گوگل]الکساندر وند فرهنگ نظام بین الملل و تغییر آن را تفسیر کرد
[ترجمه ترگمان]الکساندر wend فرهنگ نظام بین المللی و تغییر آن را تفسیر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Then he drowned and he wend to heaven.
[ترجمه گوگل]سپس غرق شد و به بهشت ​​رفت
[ترجمه ترگمان]سپس غرق شد و به سوی آسمان رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پیمودن (فعل)
measure, pace, travel, run, mete, wing, scale, survey, traverse, wend, perambulate

انگلیسی به انگلیسی

• member of a slavic people that resided in parts of northeastern germany in medieval times (remnants of this people are known today as sorbs)
walk; make one's way
if you wend your way in a particular direction, you go there slowly; a literary expression.

پیشنهاد کاربران

بپرس