weltanschauung


(آلمانی) جهان بینی، بینش جهانی

جمله های نمونه

1. Complex science has its new thinking manner and Weltanschauung. It considers enterprise as a nonlinear complex system. Fractality is a characteristic of enterprise system.
[ترجمه گوگل]علم پیچیده شیوه تفکر و Weltanschauung جدید خود را دارد سازمان را به عنوان یک سیستم پیچیده غیرخطی در نظر می گیرد فراکتالیته یکی از ویژگی های سیستم سازمانی است
[ترجمه ترگمان]دانش پیچیده روش تفکر جدید خود را دارد آن شرکت را یک سیستم پیچیده غیر خطی می داند Fractality یک ویژگی سیستم سازمانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. That Weltanschauung was humanist and individualist; it was anti-relativist and anti-utopian.
[ترجمه عبدی] آن جهان بینی انسانگرا و فردگرا بود؛ ضد نسبیت و ضد آرمانشهر بود.
|
[ترجمه گوگل]که Weltanschauung اومانیست و فردگرا بود ضد نسبی گرایی و ضد اتوپیایی بود
[ترجمه ترگمان]این Weltanschauung humanist و فردگرا بود؛ آن ضد - و anti بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The author reflects the view from Entropya new weltanschauung, and upholds that the human being should return to the society of low entropy.
[ترجمه گوگل]نویسنده دیدگاه Entropya new weltanschauung را منعکس می کند و معتقد است که انسان باید به جامعه آنتروپی پایین بازگردد
[ترجمه ترگمان]مولف این دیدگاه را از Entropya جدید نشان می دهد و تایید می کند که انسان باید به جامعه آنتروپی پایین برگردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Philosophy is a kind of systematic and theoretical weltanschauung. People's realistic weltanschauung is one kind of mental disposition .
[ترجمه گوگل]فلسفه نوعی weltanschauung سیستماتیک و نظری است weltanschauung واقع بینانه مردم یک نوع تمایل ذهنی است
[ترجمه ترگمان]فلسفه نوعی هم زیستی سیستماتیک و سیستماتیک است weltanschauung واقع گرایانه مردم یک نوع گرایش ذهنی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The theorized weltanschauung is different from people's realistic weltanschauung.
[ترجمه گوگل]نظریه weltanschauung با weltanschauung واقع بینانه مردم متفاوت است
[ترجمه ترگمان]The فرضی متفاوت از weltanschauung واقع گرایانه مردم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The weltanschauung of European man was ever broadening out.
[ترجمه گوگل]weltanschauung انسان اروپایی همیشه در حال گسترش بود
[ترجمه ترگمان]The مرد اروپایی همواره در حال گسترش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I have correct philosophy and weltanschauung .
[ترجمه گوگل]من فلسفه و weltanschauung درستی دارم
[ترجمه ترگمان]من فلسفه و فلسفه درست و حسابی دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We need a new Weltanschauung. What we think we see that phenominum.
[ترجمه گوگل]ما به یک Weltanschauung جدید نیاز داریم آنچه ما فکر می کنیم آن پدیده را می بینیم
[ترجمه ترگمان] به یه \"Weltanschauung\" جدید نیاز داریم چیزی که ما فکر می کنیم \"phenominum\" رو دیدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Do you detect a touch of moral fervour rippling its unsightly way across the normally limpid Weltanschauung of Oliver Russell?
[ترجمه گوگل]آیا حسی از شور اخلاقی را می‌بینید که راه ناخوشایند خود را در Weltanschauung معمولی زلال الیور راسل موج می‌زند؟
[ترجمه ترگمان]به نظر شما شور و شور و شور و شور و شور و شوق اخلاقی خود را در آن سوی سطح صاف و صاف اولیور راسل تشخیص می دهید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Amazingly, as personal computer technology was filtering into the Weltanschauung, their vision was actually filtering into the mainstream.
[ترجمه گوگل]به طرز شگفت انگیزی، همانطور که فناوری رایانه شخصی در حال فیلتر شدن به Weltanschauung بود، دید آنها در واقع به جریان اصلی فیلتر می شد
[ترجمه ترگمان]به طور شگفت انگیز، همانطور که تکنولوژی کامپیوتر شخصی در حال فیلتر کردن به the بود، دید آن ها واقعا به جریان اصلی تبدیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Therefor, young cadres must build up a correct Weltanschauung and philosophy, strengthen exoterica accomplishment, endure test and training in exercise, and be mature as soon as possible .
[ترجمه گوگل]بنابراین، کادرهای جوان باید یک Weltanschauung و فلسفه درست بسازند، دستاوردهای بیرونی را تقویت کنند، امتحان و تمرین را در ورزش تحمل کنند و هر چه زودتر بالغ شوند
[ترجمه ترگمان]therefor، کادر جوان باید یک Weltanschauung و فلسفه درست را بسازند، موفقیت exoterica را تقویت کنند، آزمون و آموزش را در ورزش تحمل کنند، و هر چه زودتر کامل شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. During the life of university you can develop your philosophy and Weltanschauung.
[ترجمه گوگل]در طول زندگی دانشگاه شما می توانید فلسفه و Weltanschauung خود را توسعه دهید
[ترجمه ترگمان]در طول زندگی دانشگاهی می توانید فلسفه و Weltanschauung خود را پرورش دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Language is an indispensable part for individual self-awareness. Language permeates each individual thinking and the whole Weltanschauung.
[ترجمه گوگل]زبان بخشی ضروری برای خودآگاهی فردی است زبان در هر تفکر فردی و کل Weltanschauung نفوذ می کند
[ترجمه ترگمان]زبان یک بخش ضروری برای خودآگاهی فرد است زبان در هر تفکر فردی و کل Weltanschauung نفوذ می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• world-view (german)

پیشنهاد کاربران

وِلت آن شاو اونگ
🔸 ریشه: آلمانی – Welt ( جهان ) Anschauung ( نگرش، دیدگاه )
- - -
### 🔸 معادل فارسی:
جهان بینی / نگرش کلی به هستی / دیدگاه فلسفی نسبت به جهان
در زبان محاوره ای:
...
[مشاهده متن کامل]

طرز فکر کلی، نگاهش به دنیا، دیدش به زندگی
- - -
### 🔸 تعریف ها:
1. ** ( فلسفی – تحلیلی ) :**
مجموعه ای از باورها، ارزش ها، و برداشت های فرد یا فرهنگ درباره ی جهان، زندگی، انسان، و هستی
مثال: His **Weltanschauung** was shaped by existential philosophy.
جهان بینیش تحت تأثیر فلسفه ی اگزیستانسیالیسم شکل گرفته بود.
2. ** ( فرهنگی – اجتماعی ) :**
نگرش غالب یک ملت، گروه یا تمدن نسبت به مفاهیم بنیادین مثل اخلاق، طبیعت، مرگ، یا پیشرفت
مثال: The Enlightenment introduced a new **Weltanschauung** based on reason and science.
عصر روشنگری جهان بینی جدیدی مبتنی بر عقل و علم معرفی کرد.
3. ** ( روان شناختی – فردی ) :**
طرز فکر کلی یک فرد که رفتار، تصمیم گیری، و احساساتش را شکل می دهد
مثال: Her **Weltanschauung** made her deeply empathetic toward others.
جهان بینیش باعث شده بود نسبت به دیگران همدلی عمیقی داشته باشه.
- - -
### 🔸 مترادف ها:
worldview – philosophy of life – outlook – belief system – mental framework

جهان بینی