wellhead

/ˈwelˌhed//ˈwelhed/

معنی: منبع، سر چشمه، چشمه، سر دیوار، سرچاه نفت
معانی دیگر: چشمه، سرچشمه، منبع، سرچاه نفت، سر دیوار

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the source of a well or stream; spring.

(2) تعریف: a source of something; fountainhead.

(3) تعریف: the top of, or shelter for, a well.

جمله های نمونه

1. In 1954 wellhead gas prices also came under government control.
[ترجمه گوگل]در سال 1954 قیمت گاز سر چاه نیز تحت کنترل دولت قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۵۴ قیمت گاز wellhead نیز تحت کنترل دولت قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. There will not be much margin for resource or market rents at the well-head or in the electricity system.
[ترجمه گوگل]حاشیه زیادی برای اجاره منابع یا بازار در سر چاه یا در سیستم برق وجود نخواهد داشت
[ترجمه ترگمان]حاشیه زیادی برای اجاره منابع یا اجاره بازار در سطح خوب یا در سیستم برق وجود نخواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Leaking oil and spilled water around the wellhead percolates through to the groundwater, carrying pollutants.
[ترجمه گوگل]نشت نفت و آب ریخته شده در اطراف دهانه چاه به آب های زیرزمینی نفوذ می کند و آلاینده ها را حمل می کند
[ترجمه ترگمان]نشت نفت و ریختن آب اطراف سر چاه سرچشمه از طریق آب های زیر زمینی و حمل آلاینده ها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The fixed conventional wellhead sealing units which are often used today have no displacement adjustment function.
[ترجمه گوگل]واحدهای آب بندی سرچاهی معمولی ثابت که امروزه اغلب مورد استفاده قرار می گیرند، عملکرد تنظیم جابجایی ندارند
[ترجمه ترگمان]واحدهای پوشش گیاهی ثابت ثابت که اغلب مورد استفاده قرار می گیرند، هیچ تابع تنظیم جابجایی ندارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Christmas trees and wellhead manifolds are the key facilities on offshore platforms.
[ترجمه گوگل]درختان کریسمس و منیفولدهای سرچاهی امکانات کلیدی در سکوهای فراساحلی هستند
[ترجمه ترگمان]درخت های کریسمس و wellhead manifolds امکانات کلیدی روی سکوهای ساحلی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Wellhead computer to ensure that manual or automatic device to enter the job status.
[ترجمه گوگل]کامپیوتر سرچاهی برای اطمینان از اینکه دستگاه دستی یا خودکار وارد وضعیت کار می شود
[ترجمه ترگمان]کامپیوترهای wellhead را برای اطمینان از اینکه دستگاه دستی یا اتوماتیک به وضعیت شغلی وارد می شود، تضمین می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. When the offset distance is smaller on the wellhead, the layer velocity obtained with straight line and the refraction line is matched with that of actual formation velocity.
[ترجمه گوگل]هنگامی که فاصله افست روی سر چاه کوچکتر است، سرعت لایه به دست آمده با خط مستقیم و خط شکست با سرعت تشکیل واقعی مطابقت دارد
[ترجمه ترگمان]هنگامی که فاصله افست از خط لوله کوچک تر باشد، سرعت لایه به دست آمده با خط مستقیم و خط انکسار متناسب با سرعت تشکیل واقعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Securely connect the hydraulic connector to the wellhead.
[ترجمه گوگل]کانکتور هیدرولیک را به طور ایمن به سر چاه وصل کنید
[ترجمه ترگمان]securely رابط هیدرولیک را به خط لوله وصل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. An instrument for nondestructive testingoil well tubing at wellhead is developed to reduce tubing failure.
[ترجمه گوگل]ابزاری برای لوله‌کشی غیرمخرب چاه روغن در سر چاه برای کاهش شکست لوله توسعه داده شده است
[ترجمه ترگمان]ابزاری برای \"tubing testingoil\" (tubing tubing)به منظور کاهش خطای لوله لوله، توسعه یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The wellhead high pressure wireline control system can conduct close-in tests without bleeding off fluid and pressure, and keeping normal subsurface water injection.
[ترجمه گوگل]سیستم کنترل سیمی فشار بالا سر چاه می‌تواند آزمایش‌های نزدیک را بدون تخلیه مایع و فشار انجام دهد و تزریق آب زیرسطحی را عادی نگه دارد
[ترجمه ترگمان]خط لوله فشار قوی با فشار بالا می تواند بدون خونریزی، سیال و فشار، آزمایش های نزدیک را انجام دهد و تزریق آب زیر سطحی نرمال را حفظ کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Foreign natural gas prices are divided into a wellhead price, an urban gate station price, and a terminal user price.
[ترجمه گوگل]قیمت گاز طبیعی خارجی به قیمت سرچاه، قیمت ایستگاه دروازه شهری و قیمت کاربر پایانه تقسیم می شود
[ترجمه ترگمان]قیمت های گاز طبیعی خارجی به قیمت خط لوله، قیمت یک ایستگاه دروازه شهری و یک قیمت کاربر نهایی تقسیم می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A mini tension leg wellhead platform ( TLP ) has been proposed in this paper.
[ترجمه گوگل]یک پلت فرم سر چاه تنشی کوچک (TLP) در این مقاله پیشنهاد شده است
[ترجمه ترگمان]یک پایگاه فرعی کشش پایه کششی (TLP)در این مقاله پیشنهاد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Then there is the cementing of the wellhead, a process which is necessarily tricky.
[ترجمه گوگل]سپس سیمان کاری سر چاه وجود دارد، فرآیندی که لزوماً مشکل است
[ترجمه ترگمان]پس استحکام خط لوله وجود دارد، فرآیندی که لزوما نیازمند مهارت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. There are 163 wells located at the 6 wellhead platforms in QHD 32 - 6 oilfield.
[ترجمه گوگل]163 چاه در 6 سکوی سر چاه در میدان نفتی QHD 32 - 6 واقع شده است
[ترجمه ترگمان]۱۶۳ چاه در پایگاه اصلی wellhead در میدان نفتی ۶ - ۳۲ میدان نفتی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. In 20 the wellhead price of natural gas averaged $ 25 a thousand cubic feet, about 40 percent below the average price from 2005 to 2009 and well under half the peak price.
[ترجمه گوگل]در سال 20، قیمت سرچاه گاز طبیعی به طور متوسط ​​25 دلار در هزار فوت مکعب بود که حدود 40 درصد کمتر از میانگین قیمت از سال 2005 تا 2009 و بسیار کمتر از نیمی از قیمت اوج بود
[ترجمه ترگمان]در ۲۰ درصد قیمت نفت گاز به طور متوسط ۲۵ هزار فوت مکعب بوده است که در حدود ۴۰ درصد زیر قیمت متوسط از سال ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۹ و همچنین کم تر از نصف قیمت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

منبع (اسم)
original, cause, rill, source, provenance, fount, fountainhead, wellspring, headspring, quarry, parent, wellhead

سر چشمه (اسم)
original, principle, derivation, source, origin, root, spring, fountainhead, hotbed, headwaters, fountain, mother, wellspring, headspring, springhead, wellhead

چشمه (اسم)
well, source, opening, spring, fount, fountain, font, mesh, mineral spring, springhead, wellhead

سر دیوار (اسم)
wellhead

سرچاه نفت (اسم)
wellhead

تخصصی

[زمین شناسی] سرچاه - منبعی که از آن یک رود جریان می یابد. محلی در زمین که یک چشمه از آن ظاهر شده و بوجود می آید.
[نفت] سر چاه

انگلیسی به انگلیسی

• spring; fountain; structure built over a well

پیشنهاد کاربران

بپرس