well traveled

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: having traveled to and experienced many different places in the world.

- a well-traveled woman with many stories to tell
[ترجمه گوگل] زنی خوش سفر با داستان های زیادی برای گفتن
[ترجمه ترگمان] یک زن با سفر بسیار با داستان های بسیاری برای گفتن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

آشنا ( به سفر )
اهل سفر
خوش سفر .
اهل سفر.
بسیار سفر کرده
دنیا دیده
خوش سفر

بپرس