صفت ( adjective )• : تعریف: carefully or properly arranged or planned.• مشابه: neat, taut- a well-ordered life [ترجمه گوگل] یک زندگی منظم [ترجمه ترگمان] یک زندگی خوب است [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
نیک سامان و منظم - سامان یافتهخوش ترتیبسامان یافتهبه سامان، مثل well - ordered society: جامعه ی به سامان+ عکس و لینک