1. Any decision taken by them now, however well meant, could complicate the peace process.
[ترجمه گوگل]هر تصمیمی که اکنون از سوی آنها گرفته شود، هر چند به معنای خوب باشد، می تواند روند صلح را پیچیده کند
[ترجمه ترگمان]هر چند تصمیم گرفته شده توسط آن ها اکنون می تواند روند صلح را پیچیده کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هر چند تصمیم گرفته شده توسط آن ها اکنون می تواند روند صلح را پیچیده کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Well meant as it may have been, one wonders what accusations would have sprouted had the Tory Party used similar methods.
[ترجمه گوگل]با این حال، میتوان به این فکر کرد که اگر حزب محافظهکار از روشهای مشابهی استفاده میکرد، چه اتهاماتی مطرح میشد
[ترجمه ترگمان]منظور از این کار این است که اگر حزب محافظه کار از روش های مشابه استفاده کند، چه اتهاماتی بر سر زبان ها خواهد آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]منظور از این کار این است که اگر حزب محافظه کار از روش های مشابه استفاده کند، چه اتهاماتی بر سر زبان ها خواهد آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. I know that his intervention was well meant and had not a whit of political mischief about it.
[ترجمه گوگل]من میدانم که مداخله او با هدف خوبی بود و ذرهای شیطنت سیاسی در این مورد نداشت
[ترجمه ترگمان]من می دانم که دخالت او خوب است و ذره ای از شیطنت سیاسی در این مورد وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من می دانم که دخالت او خوب است و ذره ای از شیطنت سیاسی در این مورد وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The analogy was well meant, but did not altogether please him.
[ترجمه گوگل]مقصود از این قیاس خوب بود، اما اصلاً او را خشنود نکرد
[ترجمه ترگمان]این مقایسه خوب بود، اما روی هم رفته خوشایند او نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این مقایسه خوب بود، اما روی هم رفته خوشایند او نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. His offer was well meant.
[ترجمه گوگل]پیشنهاد او هدف خوبی بود
[ترجمه ترگمان]پیشنهاد او خوب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پیشنهاد او خوب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Well meant are the wounds a friend inflicts, but profuse are the kisses of an enemy.
[ترجمه گوگل]منظور خوب زخم هایی است که دوست ایجاد می کند، اما بوسه های دشمن فراوان است
[ترجمه ترگمان]خوب، این زخم هایی است که یکی از دوستان خود را به خودش تحمیل می کند، اما خیلی از نو بوسه یک دشمن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]خوب، این زخم هایی است که یکی از دوستان خود را به خودش تحمیل می کند، اما خیلی از نو بوسه یک دشمن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. And the proximity of a gravity well meant Patterson was backed into a corner. It would be a slaughter.
[ترجمه گوگل]و نزدیکی چاه جاذبه به این معنی بود که پترسون به گوشه ای عقب افتاده بود این یک سلاخی خواهد بود
[ترجمه ترگمان]و این نزدیکی، پترسون به این معنا بود که پترسون به گوشه ای کشیده می شود کشتار و کشتار خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]و این نزدیکی، پترسون به این معنا بود که پترسون به گوشه ای کشیده می شود کشتار و کشتار خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. However well meant,[sentence dictionary] they aren't implicit in the story and the characters.
[ترجمه گوگل]با این وجود، [فرهنگ جملات] به طور ضمنی در داستان و شخصیت ها وجود ندارند
[ترجمه ترگمان]با این حال، به این معنی که، [ فرهنگ لغت [ جمله ] آن ها در داستان و شخصیت ضمنی نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با این حال، به این معنی که، [ فرهنگ لغت [ جمله ] آن ها در داستان و شخصیت ضمنی نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Better is open rebuke than hidden love. Well meant are wounds a friend inflicts.
[ترجمه گوگل]سرزنش آشکار بهتر از عشق پنهان است منظور خوب زخم هایی است که یک دوست ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]بهتر از عشق پنهان منظورم اینه که زخم های یه دوست رو به خودش تحمیل می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بهتر از عشق پنهان منظورم اینه که زخم های یه دوست رو به خودش تحمیل می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The analogy was well meant.
[ترجمه گوگل]مقصود از قیاس خوب بود
[ترجمه ترگمان]این قیاس منطقی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این قیاس منطقی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Thus, he avoids the error so commonly made through well meant but misguided efforts. He confines his procedures to what is necessary, keeping the handling of injured part to a minimum.
[ترجمه گوگل]بنابراین، او از اشتباهی که معمولاً از طریق تلاشهای خوب اما نادرست انجام میشود اجتناب میکند او اقدامات خود را به آنچه لازم است محدود می کند و دست زدن به قسمت آسیب دیده را به حداقل می رساند
[ترجمه ترگمان]بنابراین، او از خطایی که معمولا از طریق اقدامات خوب اما منحرف انجام می شود، اجتناب می کند او دستورالعمل های خود را به آنچه که لازم است محدود می کند و کنترل بخشی از آسیب را به حداقل می رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بنابراین، او از خطایی که معمولا از طریق اقدامات خوب اما منحرف انجام می شود، اجتناب می کند او دستورالعمل های خود را به آنچه که لازم است محدود می کند و کنترل بخشی از آسیب را به حداقل می رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. I'll not blame, you, Hetty, for coming on this errand, which was well meant, if not very wisely planned.
[ترجمه گوگل]من تو را سرزنش نخواهم کرد، هتی، به خاطر آمدن به این مأموریت، که اگر نگوییم خیلی عاقلانه برنامه ریزی شده بود
[ترجمه ترگمان]تو، هتی، به خاطر آمدن به این ماموریت، تقصیر تو نیست، منظورم این بود که اگر عاقلانه فکر نکنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تو، هتی، به خاطر آمدن به این ماموریت، تقصیر تو نیست، منظورم این بود که اگر عاقلانه فکر نکنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید