well formed

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: having been constructed or shaped well, esp. when involving the use of sound logic or careful thought, application of established rules, or fine design techniques.

- a well-formed sentence
[ترجمه گوگل] جمله ای خوش فرم
[ترجمه ترگمان] یک جمله معروف
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- a well-formed argument
[ترجمه گوگل] یک استدلال خوب شکل گرفته
[ترجمه ترگمان] یک استدلال درست و حسابی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- a well-formed artificial limb
[ترجمه گوگل] یک اندام مصنوعی خوش فرم
[ترجمه ترگمان] یک عضو مصنوعی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[ریاضیات] خوش ساخت

پیشنهاد کاربران

خوش ترکیب
خوب عمل کردن
خوش ساخت، خوب شکل گرفته

بپرس