well fed


دارای تغذیه ی خوب، پرواری، خوب تغذیه شده

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: properly nourished, sometimes to the point of overindulgence; plump.
متضاد: gaunt
مشابه: portly

جمله های نمونه

1. Well fed, wed bred.
[ترجمه گوگل]خوب تغذیه، ازدواج کرده
[ترجمه ترگمان]خوب، تغذیه کرده بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The horses are all well fed and groomed.
[ترجمه گوگل]اسب ها همه به خوبی تغذیه و آراسته شده اند
[ترجمه ترگمان]اسب ها همه به خوبی تغذیه می شوند و مرتب می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Well fed, well bred.
[ترجمه گوگل]خوب تغذیه شده، خوب پرورش یافته است
[ترجمه ترگمان]خوب، تغذیه، خوب تربیت شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The animals all looked well fed and cared for.
[ترجمه گوگل]حیوانات همگی تغذیه شده و مراقبت شده به نظر می رسیدند
[ترجمه ترگمان]حیوانات جملگی به خوبی تغذیه شده و مراقبت می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The cat looked very sleek and well fed.
[ترجمه گوگل]گربه بسیار شیک و شیک به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]گربه خیلی شیک و چاق به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We are well fed and watered by our willing support and once more I am into the fear of the unknown.
[ترجمه گوگل]ما از حمایت مشتاقمان سیر و سیراب شده‌ایم و من بار دیگر در ترس از ناشناخته‌ها هستم
[ترجمه ترگمان]ما به خوبی تغذیه می کنیم و از حمایت our سیراب می شویم و بار دیگر به ترس ناشناخته ها روبه رو می شویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They are well fed, on a varied diet.
[ترجمه گوگل]آنها به خوبی تغذیه می شوند، از یک رژیم غذایی متنوع استفاده می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها به خوبی تغذیه می شوند، رژیم غذایی متفاوتی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It's a place where they are safe and well fed.
[ترجمه گوگل]این مکانی است که در آن امن و به خوبی تغذیه می شوند
[ترجمه ترگمان]مکانی است که در آن ایمن و به خوبی تغذیه می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Larry felt flush and well fed, a little tipsy, all the right things.
[ترجمه گوگل]لری احساس سرخی و سیر شدن داشت، کمی بی حال، همه چیز درست است
[ترجمه ترگمان]لری احساس کرد که سرخ شد و کمی مست شد، همه چیز درست شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. My father would always be well fed, and his spirit would soar.
[ترجمه گوگل]پدرم همیشه سیر می‌شد و روحیه‌اش اوج می‌گرفت
[ترجمه ترگمان]پدرم همیشه تغذیه می کرد و روحش اوج می گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He was rosy and decidedly well fed.
[ترجمه گوگل]او گلگون بود و مطمئناً سیر شده بود
[ترجمه ترگمان]رنگ صورتش گلگون بود و کام لا تغذیه شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Improved diet would have reduced death rates primarily because well fed people are better able to fight off infectious disease.
[ترجمه گوگل]بهبود رژیم غذایی در درجه اول باعث کاهش میزان مرگ و میر می شود زیرا افراد تغذیه شده بهتر می توانند با بیماری های عفونی مبارزه کنند
[ترجمه ترگمان]بهبود رژیم غذایی، میزان مرگ را در درجه اول کاهش خواهد داد؛ چرا که افراد تغذیه شده بهتر قادر به مبارزه با بیماری های عفونی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. So my conclusion is that we blanked due to a combination of the bream being well fed and very alert to danger.
[ترجمه گوگل]بنابراین نتیجه گیری من این است که ما به دلیل ترکیبی از تغذیه خوب و بسیار هوشیار نسبت به خطر، خالی کردیم
[ترجمه ترگمان]بنابراین نتیجه من این است که ما به خاطر ترکیبی از ماهی گول که به خوبی تغذیه شده و خیلی هوشیار به خطر هستیم، جدا شده ایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Sitting on the next bench were two young women, dazzling creatures, well dressed and well fed.
[ترجمه گوگل]روی نیمکت بعدی دو زن جوان نشسته بودند، موجوداتی خیره کننده، خوش لباس و خوب تغذیه شده بودند
[ترجمه ترگمان]روی نیمکت بعدی دو زن جوان نشسته بودند که مخلوقات گیج کننده بودند، خوش لباس و تغذیه می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• someone who is well-fed gets enough healthy food regularly.

پیشنهاد کاربران

مثال:
you all look so well fed and contented
همه شما خیلی سیر و راضی به نظر می رسید.
سیر شدن
دارای تغذیه ی خوب، پرواری، خوب تغذیه شده
Our children will be well fed

بپرس