well favored

/ˈwelˈfeɪvərd//welˈfeɪvərd/

خوش قیافه، قشنگ، زیبا، خوشگل، خوش ظاهر، خوش ترکیب

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: well-favoredness (n.)
• : تعریف: pretty; handsome; good-looking.
متضاد: ill-favored

- a well-favored man and an ugly woman
[ترجمه گوگل] یک مرد خوب و یک زن زشت
[ترجمه ترگمان] یک مرد بسیار محبوب و یک زن زشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• good looking, pretty or handsom; pleasing to the eye

پیشنهاد کاربران

بپرس