well enough

جمله های نمونه

1. He is wise that knows when he’s well enough.
[ترجمه گوگل]او عاقل است که می داند چه زمانی به اندازه کافی خوب است
[ترجمه ترگمان]او خردمند است که می داند چه زمانی به اندازه کافی خوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He speaks French well enough to pass for a Frenchman.
[ترجمه گوگل]او به اندازه کافی فرانسوی صحبت می کند که برای یک فرانسوی پاس بدهد
[ترجمه ترگمان]فرانسه را آنقدر خوب بلد است که برای یک فرانسوی بگذرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She plays well enough for a beginner.
[ترجمه گوگل]او به اندازه کافی برای یک مبتدی خوب بازی می کند
[ترجمه ترگمان]او برای یک مبتدی به اندازه کافی خوب بازی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He plays well enough for a beginner.
[ترجمه گوگل]او به اندازه کافی برای یک مبتدی خوب بازی می کند
[ترجمه ترگمان]او برای یک مبتدی به اندازه کافی خوب بازی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She will not be well enough to work in the foreseeable future .
[ترجمه گوگل]او به اندازه کافی خوب نخواهد بود که در آینده قابل پیش بینی کار کند
[ترجمه ترگمان]او به اندازه کافی خوب نخواهد بود که در آینده نزدیک کار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It's only lately that she's been well enough to go out.
[ترجمه گوگل]اخیراً آنقدر خوب شده که بیرون برود
[ترجمه ترگمان]فقط این اواخر حالش به اندازه کافی خوب بوده که از خانه بیرون برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He is not yet well enough to dispense with the pills.
[ترجمه گوگل]او هنوز به اندازه کافی خوب نیست که بتواند قرص ها را ترک کند
[ترجمه ترگمان]هنوز به اندازه کافی حالش خوب نیست که قرص را خالی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She's well enough to be off the medicine now.
[ترجمه گوگل]او اکنون آنقدر خوب است که دارو را ترک کند
[ترجمه ترگمان]حالا به اندازه کافی حالش خوب است که از دارو خلاص شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. If Henry is not well enough to go with you, take me instead.
[ترجمه گوگل]اگر هنری به اندازه کافی خوب نیست که با شما همراه شود، به جای آن من را ببرید
[ترجمه ترگمان]اگر هنری به اندازه کافی خوب نیست که با تو برود، مرا به جای خود ببر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I can read well enough without glasses.
[ترجمه گوگل]بدون عینک می توانم به اندازه کافی خوب بخوانم
[ترجمه ترگمان]من بدون عینک به اندازه کافی کتاب می خوانم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The champion ran well enough but she would have set up another world record indeed if she had tried harder.
[ترجمه گوگل]قهرمان به اندازه کافی خوب دوید، اما اگر بیشتر تلاش می کرد واقعاً یک رکورد جهانی دیگر ثبت می کرد
[ترجمه ترگمان]قهرمان به اندازه کافی موفق شده بود، اما اگر بیشتر تلاش می کرد رکورد جهانی دیگری برایش برپا می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Let's leave well enough alone.
[ترجمه گوگل]به اندازه کافی خوب تنها بگذاریم
[ترجمه ترگمان]بیا به حد کافی تنها باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He's not well enough to live a normal life .
[ترجمه گوگل]او آنقدر خوب نیست که بتواند یک زندگی عادی داشته باشد
[ترجمه ترگمان]اون به اندازه کافی خوب نیست که زندگی عادی داشته باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. 'We have not done quite well enough,' Macmillan said, with characteristic understatement.
[ترجمه گوگل]مک میلان با کم بیانی مشخص گفت: «ما به اندازه کافی خوب عمل نکرده ایم
[ترجمه ترگمان]مک میلان در حالی که کاملا کتمان می کرد، گفت: ما به اندازه کافی خوب عمل نکردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I don't know her well enough to form an estimate of her abilities.
[ترجمه گوگل]من او را آنقدر نمی شناسم که بتوانم توانایی هایش را تخمین بزنم
[ترجمه ترگمان]من به اندازه کافی او را نمی شناسم که از توانایی های او ارزیابی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• good enough, pretty good; very good, very well

پیشنهاد کاربران

با احترام به نظر یویو
این عبارت معادل not bad نیست! عبارت not bad ، معنی "کافی بودن منفی" داره. متوسط رو به پایین
ولی well enough "کافی بودن مثبت" هست
همون معنی اولی که کنارش ضربدر گذاشتید، انتخاب بهتره
اگه بخوام برای well enough یک مترادف بهتر بگم، میشه acceptable
She sings well enough, but. . .
❌ به قدر کافی خوب می خواند، اما. . .
✅ بد نمی خواند، اما. . .
نسبتا خوب
به اندازه کافی سر حال