welder

/ˈweldər//ˈweldə/

معنی: جوشکار، ماشین جوشکاری
معانی دیگر: weldor جوشکار

جمله های نمونه

1. Enter the local media; exit the welder with the blowtorch.
[ترجمه گوگل]وارد رسانه های محلی شوید؛ با مشعل دمنده از جوشکار خارج شوید
[ترجمه ترگمان]رسانه های محلی را وارد کنید؛ از جوشکاری با the خارج شوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. An official at Zaporizha's regional council said one welder was burned to death immediately.
[ترجمه گوگل]یکی از مقامات شورای منطقه ای زاپوریژا گفت که یک جوشکار بلافاصله در آتش سوخت
[ترجمه ترگمان]یک مقام رسمی در شورای منطقه ای Zaporizha گفت که یک جوشکار فورا به ضرب گلوله کشته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Mrs Jones married a welder from Antigua and had four children.
[ترجمه گوگل]خانم جونز با یک جوشکار اهل آنتیگوا ازدواج کرد و صاحب چهار فرزند شد
[ترجمه ترگمان]خانم جونز از آنتیگوا مکانیکی کشید و چهار فرزند داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Are you a competent carpenter, plumber, welder, mechanic?
[ترجمه گوگل]آیا شما یک نجار، لوله کش، جوشکار، مکانیک ماهر هستید؟
[ترجمه ترگمان]تو یه نجار شایسته، لوله کش، جوشکاری، مکانیک؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It elaborates on the movable flash welder, clamping and feed equipment, upsetting equipment, welding transformer and transformer cooling water pump station in billet welding.
[ترجمه گوگل]در مورد جوشکار فلاش متحرک، تجهیزات گیره و تغذیه، تجهیزات ناراحت کننده، ترانسفورماتور جوشکاری و ایستگاه پمپ آب خنک کننده ترانسفورماتور در جوشکاری بیلت توضیح داده شده است
[ترجمه ترگمان]این کار بر روی جوشکاری فلاش متحرک، مهار کردن و تغذیه تجهیزات، تجهیزات واژگون، ترانسفورماتور جوشکاری و ایستگاه پمپ آب سرد ترانسفورماتور در جوش شمش شرح داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A new fashioned special seam welder for welding the stainless steel band on the rail surface was developed successfully.
[ترجمه گوگل]یک جوشکار درز ویژه جدید برای جوش دادن نوار فولادی ضد زنگ بر روی سطح ریل با موفقیت توسعه یافت
[ترجمه ترگمان]یک جوشکار برای جوش دادن نوار فولادی ضد زنگ برای جوشکاری سطح ریلی با موفقیت توسعه یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. WE7307 single chip control IC for seam welder is a new member of the family of WE series single chip control IC for resistance welding machine.
[ترجمه گوگل]آی سی کنترل تک تراشه برای جوشکار درز WE7307 عضو جدیدی از خانواده آی سی کنترل تک تراشه سری WE برای دستگاه جوش مقاومتی است
[ترجمه ترگمان]واحد کنترل تراشه واحد IC برای جوشکاری اصطکاکی یک عضو جدید از خانواده واحد کنترل تراشه واحد برای دستگاه جوشکاری مقاومتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Strong technical force, a senior riveting workers, senior welder, senior fitter people.
[ترجمه گوگل]نیروی فنی قوی، کارگران ارشد پرچین، جوشکار ارشد، افراد ارشد فیتتر
[ترجمه ترگمان]نیروی فنی قوی، کارگران ارشد، جوشکار، افراد ارشد و مناسب تر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Would you like to talk to the welder ( inspector )?
[ترجمه گوگل]آیا می خواهید با جوشکار (بازرس) صحبت کنید؟
[ترجمه ترگمان]میخوای با دستگاه جوشکاری صحبت کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Argon arc welding labor 5: Has the welder card.
[ترجمه گوگل]کار جوشکاری آرگون 5: دارای کارت جوش
[ترجمه ترگمان]فن کار جوشکاری قوسی ۵: آیا کارت جوشکار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Suitable scope of Fu Sen cold welder?
[ترجمه گوگل]محدوده مناسب جوش سرد فو سن؟
[ترجمه ترگمان]حیطه مناسب of سن جوشکاری سرد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The executive mechanism of Cu-Al pipe butt welder, based on above, was designed, including its air system and mating clamper.
[ترجمه گوگل]مکانیزم اجرایی دستگاه جوش لب به لب لوله Cu-Al بر اساس موارد فوق شامل سیستم هوا و گیره جفتی آن طراحی شد
[ترجمه ترگمان]مکانیزم اجرایی جوشکاری ته لوله Cu -، که در بالا ساخته شده است، از جمله سیستم هوایی و جفت گیری جفت گیری آن طراحی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This series spot welder is small and light. Both welder and welding torch can be moved.
[ترجمه گوگل]این جوشکار نقطه ای سری کوچک و سبک است هم جوشکار و هم مشعل جوش قابل جابجایی هستند
[ترجمه ترگمان]این سری جوشکاری نقطه ای کوچک و سبک است هر دو جوشکاری جوشکاری و جوشکاری را می توان جابجا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جوشکار (اسم)
welder

ماشین جوشکاری (اسم)
welder, welding machine

تخصصی

[مهندسی گاز] جوشکار

انگلیسی به انگلیسی

• one who welds, one who unites or fuses metal by means of heat
a welder is a person whose job is welding metal.
a welder is also a machine which welds metal.

پیشنهاد کاربران

جوشکار
welder ( جوشکاری و آزمایش های غیرمخرب )
واژه مصوب: جوشکار
تعریف: کسی که عمل جوشکاری را به صورت دستی انجام می دهد
جوشکار
Welder

بپرس