معنی: کلاه گذاشتن، زیر قول زدن، بتعهد خود عمل نکردنمعانی دیگر: (خودمانی) رجوع شود به: welsh، رجوع شود به: welsh، welsh والش، اهل استان ولزانگلستان، زبان ولز
• resident of wales of wales (slang) avoid payment of gambling debts (sometimes offensive)
پیشنهاد کاربران
🔸 معادل فارسی: زیر قول زدن / بدقولی کردن / شانه خالی کردن از تعهد ________________________________________ 🔸 تعریف ها: 1. ** ( مالی – شرط بندی/بدهی ) :** وقتی کسی بدهی یا شرط بندی رو پرداخت نمی کنه. ... [مشاهده متن کامل]
مثال: He welched on the bet. زیر شرط بندی زد و پول رو نداد. 2. ** ( اجتماعی – تعهد ) :** وقتی کسی از مسئولیت یا قولی که داده عقب می کشه. مثال: She welched on her promise to help. زیر قولش زد که کمک کنه. 3. ** ( انتقادی – بار منفی ) :** بیانگر بی اعتمادی یا بی صداقتی، همیشه بار منفی دارد. مثال: They accused him of welching on the deal. بهش اتهام زدن که زیر معامله زده. ________________________________________ 🔸 مترادف ها: renege – default – back out – break a promise – fail to pay
آدم حرامزاده ای که خودش را کمالزاده معرفی میکند. نامرد. کودن. ضد اخلاق. پست فطرت. بی خانواده کسی که خواهرش را مثل زنش بداند.