weirdness

/ˈwɪrdnəs//ˈwɪədnəs/

معنی: غرابت، مرموز بودن
معانی دیگر: غرابت، مرموز بودن

جمله های نمونه

1. Prime cuts of West Country weirdness.
[ترجمه گوگل]برش های اصلی از عجیب و غریب غرب کشور
[ترجمه ترگمان]Prime of غرب کشور
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. But that's not the end of the weirdness feasible in evolutionary systems.
[ترجمه گوگل]اما این پایان عجیب و غریب بودن در سیستم های تکاملی نیست
[ترجمه ترگمان]اما این پایان the ممکن در سیستم های تکاملی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A lay person might count boredom and natural weirdness as the most likely fuel for fantasies.
[ترجمه گوگل]یک فرد غیرعادی ممکن است کسالت و عجیب و غریب طبیعی را محتمل ترین سوخت برای خیال پردازی ها حساب کند
[ترجمه ترگمان]فرد برجسته ممکن است ملالت و weirdness طبیعی را به عنوان محتمل ترین سوخت برای خیال پردازی به حساب آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The weirdness of the city by night held her attention.
[ترجمه گوگل]عجیب بودن شهر در شب توجه او را به خود جلب کرد
[ترجمه ترگمان]این عجیب و غریب شهر در شب توجه او را جلب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The weirdness of Hollywood suits him well.
[ترجمه گوگل]عجیب بودن هالیوود به خوبی به او می آید
[ترجمه ترگمان]خیلی عجیب است که هالیوود برای او مناسب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We are all a little weird and life's a little weird, and when we find someone whose weirdness is compatible with ours, we join up with them and fall in mutual weirdness and call it love. Dr. Seuss
[ترجمه گوگل]همه ما کمی عجیب و غریب هستیم و زندگی کمی عجیب است و وقتی کسی را پیدا می کنیم که عجیب بودنش با ما سازگار است، به او می پیوندیم و در غریبگی متقابل فرو می رویم و آن را عشق می نامیم دکتر سوس
[ترجمه ترگمان]ما همه یک کمی عجیب و غریب هستیم، و وقتی کسی را پیدا می کنیم که weirdness با ما سازگار است، ما هم با آن ها متحد می شویم و به آن ها ملحق می شویم و آن را دوست داریم دکتر Seuss
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This vision has severe limitations, especially in its resistance to formal innovation and cultural weirdness.
[ترجمه گوگل]این چشم انداز محدودیت های شدیدی دارد، به ویژه در مقاومت در برابر نوآوری های رسمی و غریبگی های فرهنگی
[ترجمه ترگمان]این دیدگاه محدودیت های شدیدی دارد، به خصوص در مقاومت آن نسبت به نوآوری رسمی و weirdness فرهنگی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. At least this was what happened to me. Quentin Tarantino's films always are full of weirdness and are famous for their black humour.
[ترجمه گوگل]حداقل این اتفاقی بود که برای من افتاد فیلم های کوئنتین تارانتینو همیشه پر از عجیب و غریب هستند و به خاطر طنز سیاه خود مشهور هستند
[ترجمه ترگمان]حداقل این اتفاق برای من افتاد فیلم ها همیشه پر از چیزهای عجیب و غریب هستند و به خاطر خلق و خوی their مشهور هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

غرابت (اسم)
eccentricity, singularity, originality, curiosity, strangeness, weirdness, quirkiness, peculiarity, queerness, freakery, kink

مرموز بودن (اسم)
weirdness

انگلیسی به انگلیسی

• strangeness

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : weird
✅️ اسم ( noun ) : weirdness / weirdo
✅️ صفت ( adjective ) : weird
✅️ قید ( adverb ) : weirdly
عجیبی، عجیب غریبی

بپرس