weir

/ˈwiːr//wɪə/

معنی: بند، خاکریز، سدی که سطح اب را بلند میکند
معانی دیگر: (به ویژه برای برگرداندن آب به سوی آسیاب) سد کوچک، آب بند، سدی که سطح اب را بلند کند

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a fence, as of brush, set in a stream to catch fish.

(2) تعریف: a small dam for the purpose of backing up or diverting water; milldam.

جمله های نمونه

1. Weir played a blinder in yesterday's semi-final.
[ترجمه گوگل]ویر در نیمه نهایی دیروز یک بلایدر بازی کرد
[ترجمه ترگمان]ویر در نیمه نهایی روز گذشته a بازی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The men stood motionless as Weir held his finger to his lips.
[ترجمه گوگل]در حالی که ویر انگشتش را روی لب هایش گرفته بود، مردان بی حرکت ایستادند
[ترجمه ترگمان]مردها بی حرکت ایستاده بودند و Weir انگشتش را روی لب هایش نگه داشته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Dr Weir will see you now.
[ترجمه گوگل]دکتر ویر اکنون شما را خواهد دید
[ترجمه ترگمان]دکتر ویر دیگر شما را خواهد دید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Weir broke his leg in a freak accident playing golf.
[ترجمه گوگل]ویر در یک تصادف عجیب هنگام بازی گلف پای خود را شکست
[ترجمه ترگمان]ویر پایش را در یک تصادف عجیب و غریب گلف شکست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Michael Weir had detailed Adams to be in charge while he spent the evening in his dugout with a book.
[ترجمه گوگل]مایکل ویر در حالی که آدامز را با یک کتاب در اتاقک خود سپری می کرد، جزئیاتی را توضیح داده بود که مسئول آن باشد
[ترجمه ترگمان](مایکل ویر، آدامس بادکنکی دقیقی داشت که در حالی که شب را در dugout با یک کتاب می گذراند، مسئول بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. After some cheering words to them, Weir went back to his billet and lay down.
[ترجمه گوگل]پس از چند کلمه تشویق کننده به آنها، ویر به سمت شمش خود برگشت و دراز کشید
[ترجمه ترگمان]پس از چند کلمه تشویق به آن ها، Weir به billet برگشت و روی زمین دراز کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Weir tied the Doral record of 29 on the front side, last matched by Tom Kite in 197
[ترجمه گوگل]ویر رکورد 29 دورال را در قسمت جلویی به دست آورد که آخرین بار توسط تام کایت در سال 197 به ثبت رسید
[ترجمه ترگمان]ویر رکورد Doral ۲۹ را در قسمت جلو بسته بود، آخرین بار با بادبادک بازی تام در ۱۹۷ همخوانی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Weir is waiting for clearance from the team doctor, but expects to play Friday in Santa Clara.
[ترجمه گوگل]ویر منتظر تایید پزشک تیم است، اما انتظار دارد روز جمعه در سانتا کلارا بازی کند
[ترجمه ترگمان]ویر در انتظار پاک سازی از پزشک تیم است، اما انتظار دارد که روز جمعه در سانتا کلارا بازی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Roach and dace on Listers upstream of Topcliffe weir.
[ترجمه گوگل]روچ و رقص در لیسترز در بالادست سرریز تاپکلیف
[ترجمه ترگمان]روچ و ماهی هایی که در بالای رودخانه of بودند،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She spelled weir, a fence set in a stream to trap fish.
[ترجمه گوگل]او سرریز، حصاری را که در یک جویبار برای به دام انداختن ماهی ها قرار داده بود، نوشت
[ترجمه ترگمان]با صدای بلند، یک پرچین را در نهری که به تله می افتاد، خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Tortolano fed Weir and he touched the ball on to McGinlay, who ran through a porous home defence to score easily.
[ترجمه گوگل]تورتولانو به ویر غذا داد و او توپ را به مک گینلی لمس کرد، او از دفاع متخلخل میزبان عبور کرد و به راحتی گلزنی کرد
[ترجمه ترگمان]Tortolano به ویر غذا داد و او به توپ ضربه زد، که از میان یک دفاع خانگی متخلخل برای امتیاز دادن به راحتی عبور کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Weir missed his footing as they neared the door.
[ترجمه گوگل]ویر هنگام نزدیک شدن به در، جای پای خود را از دست داد
[ترجمه ترگمان]وقتی به در نزدیک شدند، ویر ویل سن خود را از دست داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Towards midnight Weir came to the dugout.
[ترجمه گوگل]نزدیک نیمه شب ویر به گودال آمد
[ترجمه ترگمان]نزدیک نیمه شب، Weir به سنگر آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Weir was back in his soft shoes and white sweater.
[ترجمه گوگل]ویر با کفش های نرم و ژاکت سفیدش برگشته بود
[ترجمه ترگمان]Weir به کفش های نرم و پلیور سفید برگشته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بند (اسم)
fit, article, articulation, joint, link, bind, bond, clause, provision, snare, segment, levee, facet, hinge, line, dyke, dike, paragraph, dam, wristband, tie, frenum, clamp, binder, sling, fastening, manacle, weir, canto, ligation, commissure, ligature, noose, facia, fascia, funiculus, joggle, holdback, holdfast, internode, ligament, proviso, stanza, trawl

خاکریز (اسم)
levee, dyke, dike, bulwark, fence, moat, weir

سدی که سطح اب را بلند میکند (اسم)
weir

تخصصی

[عمران و معماری] سرریز - لبریز - رودبند - سد غرق شدنی - بند آب برگردان - بند رودخانه ای
[مهندسی گاز] سرریز
[زمین شناسی] سرریز - سازه ای ساخته شده یا ساختاری طبیعی که برای تخلیه آب مازاد طراحی می شود.
[آب و خاک] سرریز-لبریز

انگلیسی به انگلیسی

• dam, sluice-gate, levee; fish-snaring net or fence
a weir is a low dam built across a river in order to control or direct the flow of water.

پیشنهاد کاربران

weir ( مهندسی محیط زیست و انرژی )
واژه مصوب: سرریز
تعریف: تیغه ای که جریان از روی آن عبور می کند
یک مانعی که جلوی کانال یا رودخانه میگأارند تا آب بالا آید

بپرس