• : تعریف: the action or sport of lifting dumbbells or barbells, either competitively or for exercise.
جمله های نمونه
1. Weight lifting will improve your muscle tone.
[ترجمه گوگل]وزنه برداری تون عضلانی شما را بهبود می بخشد [ترجمه ترگمان]وزنه برداری افزایش وزن، لحن ماهیچه ای شما را بهبود خواهد بخشید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Isabel flattened herself, only risking a glance over her shoulder when she felt Guy's weight lift off her.
[ترجمه Asra] وزنه برداری بدن اورا ساخته است
|
[ترجمه گوگل]ایزابل خودش را صاف کرد، فقط وقتی احساس کرد که وزن گای از روی او برداشته شد، یک نگاه روی شانه اش به خطر انداخت [ترجمه ترگمان]ایزابل خودش را صاف کرد، فقط یک نگاه به شانه او انداخت که احساس کرد وزن مردانه او را از خود دور می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He did some weight lifting, surfed now and then.
[ترجمه گوگل]او وزنهبرداری میکرد، گهگاه موجسواری میکرد [ترجمه ترگمان]او گاه و بیگاه بادی را بلند می کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Who knew this weight lifting champion mouth vigor, got down, tooth India clearly ironed in this preciously Jin Xiangyu on.
[ترجمه گوگل]چه کسی می دانست که این قدرت دهان قهرمان وزنه برداری، پایین آمد، دندان هند به وضوح در این گرانبها جین Xiangyu اتو کرد [ترجمه ترگمان]چه کسی این قدرت بالا بردن قدرت را می دانست، پایین آمد و هند را دندان گرفت که در این preciously جین Xiangyu اتو شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Personal Best: Does Weight Lifting Make a Better Athlete?
[ترجمه گوگل]بهترین های شخصی: آیا وزنه برداری ورزشکار بهتری می کند؟ [ترجمه ترگمان]بهترین انتخاب: آیا انتقال وزن به ورزش کار بهتری تبدیل می شود؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. You can be more tired when your weight lifting thing.
[ترجمه گوگل]هنگام وزنه برداری می توانید خسته تر باشید [ترجمه ترگمان]وقتی که وزن کم کردی میتونی بیشتر از این خسته باشی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The heel of weight lifting shoe not Ying Taigao, can make joint burden overweight otherwise.
[ترجمه گوگل]پاشنه کفش وزنه بردار نه یانگ تایگائو، در غیر این صورت می تواند باعث اضافه وزن مفاصل شود [ترجمه ترگمان]پاشنه کفش بلند کردن کفش، Ying Taigao، می تواند بار مشترکی را در غیر این صورت اضافه وزن داشته باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Does weight lifting stunt your height growth?
[ترجمه گوگل]آیا وزنه برداری رشد قد شما را متوقف می کند؟ [ترجمه ترگمان]آیا کاهش وزن باعث رشد ارتفاع شما می شود؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Weight lifting is best way to increase the bone density.
[ترجمه گوگل]وزنه برداری بهترین راه برای افزایش تراکم استخوان است [ترجمه ترگمان]افزایش وزن بهترین راه برای افزایش چگالی استخوان است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. But academies of weight lifting, badminton, gymnastics, diving?
[ترجمه گوگل]وزنه برداری ممکن است خطر ابتلا به گلوکوم را افزایش دهد [ترجمه ترگمان]افزایش وزن ممکن است ریسک of را افزایش دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. But weight lifting and judo players may not get the same attention.
[ترجمه گوگل]اما ورزشکاران جودو و وزنه برداری ممکن است به همان اندازه مورد توجه قرار نگیرند [ترجمه ترگمان]اما ممکن است بازیکنان وزنه برداری و جودو به همین موضوع توجه نکنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Pole vaulting, sprints, shot put, weight lifting, swimming, cycling, target shooting, tennis, marathon and gymnastics were all events at the first Morden Olympic Games.
[ترجمه گوگل]پرش با میله، دوی سرعت، پرتاب وزنه، وزنه برداری، شنا، دوچرخه سواری، تیراندازی به هدف، تنیس، ماراتن و ژیمناستیک همه رویدادهای اولین بازی های المپیک موردن بودند [ترجمه ترگمان]با بالا بردن وزنه، بالا بردن بار، بالا بردن وزنه، شنا کردن، دوچرخه سواری، شنا کردن، دوچرخه سواری، ماراتن، ماراتن و ژیمناستیک کارها در اولین بازی های المپیک زمستانی برگزار شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Yang Xia, a gold medallist in weight lifting, came from a Tujia minority village.
[ترجمه گوگل]یانگ شیا، دارنده مدال طلا در وزنه برداری، اهل روستای اقلیت توجیا است [ترجمه ترگمان]یانگ Xia، دارنده مدال طلای وزنه برداری، از یک روستای اقلیت Tujia آمد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. I consider activities such as jogging and weightlifting as unnatural.
[ترجمه گوگل]من فعالیت هایی مانند دویدن و وزنه برداری را غیر طبیعی می دانم [ترجمه ترگمان]من فعالیت هایی مانند پیاده روی و وزنه برداری را غیر طبیعی می دانم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. The weightlifting built up his body.
[ترجمه گوگل]وزنه برداری بدن او را ساخته است [ترجمه ترگمان]وزنه برداری بدن او را ساختند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
17. Weightlifting, as it will be on display in Atlanta, combines strength, explosiveness and technique.
[ترجمه گوگل]وزنه برداری، همانطور که در آتلانتا به نمایش گذاشته خواهد شد، ترکیبی از قدرت، انفجار و تکنیک است [ترجمه ترگمان]وزنه برداری، همان طور که در آتلانتا به نمایش در می آید، قدرت، فن و تکنیک را با هم ترکیب می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
18. With the co-operation of the national weightlifting coach, Ziegler persuaded three weightlifters to begin using Dianabol.
[ترجمه گوگل]زیگلر با همکاری مربی ملی وزنه برداری، سه وزنه بردار را متقاعد کرد تا از دیانابول استفاده کنند [ترجمه ترگمان]زیگلر با هم کاری مربی ملی وزنه برداری، سه وزنه بردار را به استفاده از Dianabol وادار کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
19. Weightlifting overview: He weighed 220 pounds at the age of
[ترجمه گوگل]بررسی اجمالی وزنه برداری: او در سن 220 پوند وزن داشت [ترجمه ترگمان]مجله وزنه برداری: او در سن ۱۹ سالگی ۲۲۰ پوند وزن داشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
20. Running is obviously an aerobic activity while weightlifting is anaerobic.
[ترجمه گوگل]بدیهی است که دویدن یک فعالیت هوازی است در حالی که وزنه برداری بی هوازی است [ترجمه ترگمان]در حالی که ورزش بی هوازی است، فعالیت هوازی انجام می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
21. How many referees are there in a weightlifting competition?
[ترجمه گوگل]در مسابقات وزنه برداری چند داور حضور دارند؟ [ترجمه ترگمان]بسیاری از داوران در یک رقابت دسته دسته از داوران در این مسابقات حضور دارند؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
22. In weightlifting, warming - up is helpful to promote flexibility and prevent muscle injury.
[ترجمه گوگل]در وزنه برداری، گرم کردن بدن برای افزایش انعطاف پذیری و جلوگیری از آسیب عضلانی مفید است [ترجمه ترگمان]در وزنه برداری، گرم شدن هوا برای ارتقای انعطاف پذیری و جلوگیری از آسیب ماهیچه ای مفید است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
23. Weightlifting is an event of the integration of strength and technique.
[ترجمه گوگل]وزنه برداری یک رویداد ادغام قدرت و تکنیک است [ترجمه ترگمان]وزنه برداری، رویدادی از ترکیب قدرت و تکنیک است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
24. Weightlifting is the sport of lifting the heaviest weight possible.
[ترجمه گوگل]وزنه برداری ورزشی است که در آن سنگین ترین وزنه ممکن را بلند کنید [ترجمه ترگمان]وزنه برداری، ورزشی است که سنگین ترین وزن ممکن را ممکن می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
25. SH : Weightlifting definitely has more technique involved.
[ترجمه گوگل]SH: وزنه برداری قطعاً تکنیک بیشتری را در بر دارد [ترجمه ترگمان]اشت: وزنه برداری بدون شک تکنیک دیگری نیز دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
26. The Paralympic Game weightlifting competition is the athlete upper limb strength contest.
[ترجمه گوگل]مسابقات وزنه برداری بازی پارالمپیک مسابقه قدرت اندام فوقانی ورزشکاران است [ترجمه ترگمان]رقابت وزنه برداری قهرمانی پارالمپیک، یک رقابت قدرت عضو بالاتر از ورزش است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
27. China dominated in diving, weightlifting, shooting and a host of other sports.
[ترجمه گوگل]چین در شیرجه، وزنه برداری، تیراندازی و بسیاری از ورزش ها تسلط داشت [ترجمه ترگمان]چین بر غواصی، وزنه برداری، تیراندازی و میزبان ورزش های دیگر تسلط داشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
28. Muscles that were overdeveloped by weightlifting.
[ترجمه گوگل]ماهیچه هایی که با وزنه برداری بیش از حد رشد کرده بودند [ترجمه ترگمان]ماهیچه های وزنه برداری که توسط وزنه برداری مجروح شده بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• sports branch in which people lift metal blocks up high lifting of heavy weights for exercise or in athletic competition weightlifting is a sport in which the competitor who can lift the heaviest weight wins.
پیشنهاد کاربران
وزنه برداری مثال: Music works well with weightlifting or other repetitive actions, but it can also help with running. موسیقی روی وزنه برداری یا دیگر فعالیتهای تکراری تاثیر خوبی دارد اما {موسیقی} همچنین می تواند به دویدن هم کمک کند.
وزنه زدن در باشگاه یا . . .
weight lifting ( ورزش ) واژه مصوب: وزنه برداری تعریف: ورزشی رقابتی در چند گروه وزنی و در مواد مختلف که در آن هر وزنه بردار کوشش می کند حد نصاب بالاتری در رقابت با دیگر ورزشکاران بر جای بگذارد