weight lifting

/ˈweɪtˈlɪftɪŋ//weɪtˈlɪftɪŋ/

وزنه برداری، هالتر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: weightlifter (n.)
• : تعریف: the action or sport of lifting dumbbells or barbells, either competitively or for exercise.

جمله های نمونه

1. Weight lifting will improve your muscle tone.
[ترجمه گوگل]وزنه برداری تون عضلانی شما را بهبود می بخشد
[ترجمه ترگمان]وزنه برداری افزایش وزن، لحن ماهیچه ای شما را بهبود خواهد بخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Isabel flattened herself, only risking a glance over her shoulder when she felt Guy's weight lift off her.
[ترجمه Asra] وزنه برداری بدن اورا ساخته است
|
[ترجمه گوگل]ایزابل خودش را صاف کرد، فقط وقتی احساس کرد که وزن گای از روی او برداشته شد، یک نگاه روی شانه اش به خطر انداخت
[ترجمه ترگمان]ایزابل خودش را صاف کرد، فقط یک نگاه به شانه او انداخت که احساس کرد وزن مردانه او را از خود دور می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He did some weight lifting, surfed now and then.
[ترجمه گوگل]او وزنه‌برداری می‌کرد، گهگاه موج‌سواری می‌کرد
[ترجمه ترگمان]او گاه و بیگاه بادی را بلند می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Who knew this weight lifting champion mouth vigor, got down, tooth India clearly ironed in this preciously Jin Xiangyu on.
[ترجمه گوگل]چه کسی می دانست که این قدرت دهان قهرمان وزنه برداری، پایین آمد، دندان هند به وضوح در این گرانبها جین Xiangyu اتو کرد
[ترجمه ترگمان]چه کسی این قدرت بالا بردن قدرت را می دانست، پایین آمد و هند را دندان گرفت که در این preciously جین Xiangyu اتو شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Personal Best: Does Weight Lifting Make a Better Athlete?
[ترجمه گوگل]بهترین های شخصی: آیا وزنه برداری ورزشکار بهتری می کند؟
[ترجمه ترگمان]بهترین انتخاب: آیا انتقال وزن به ورزش کار بهتری تبدیل می شود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. You can be more tired when your weight lifting thing.
[ترجمه گوگل]هنگام وزنه برداری می توانید خسته تر باشید
[ترجمه ترگمان]وقتی که وزن کم کردی میتونی بیشتر از این خسته باشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The heel of weight lifting shoe not Ying Taigao, can make joint burden overweight otherwise.
[ترجمه گوگل]پاشنه کفش وزنه بردار نه یانگ تایگائو، در غیر این صورت می تواند باعث اضافه وزن مفاصل شود
[ترجمه ترگمان]پاشنه کفش بلند کردن کفش، Ying Taigao، می تواند بار مشترکی را در غیر این صورت اضافه وزن داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Does weight lifting stunt your height growth?
[ترجمه گوگل]آیا وزنه برداری رشد قد شما را متوقف می کند؟
[ترجمه ترگمان]آیا کاهش وزن باعث رشد ارتفاع شما می شود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Weight lifting is best way to increase the bone density.
[ترجمه گوگل]وزنه برداری بهترین راه برای افزایش تراکم استخوان است
[ترجمه ترگمان]افزایش وزن بهترین راه برای افزایش چگالی استخوان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But academies of weight lifting, badminton, gymnastics, diving?
[ترجمه گوگل]اما آکادمی های وزنه برداری، بدمینتون، ژیمناستیک، شیرجه؟
[ترجمه ترگمان]اما دانشکده های وزنه برداری، بدمینتون، ژیمناستیک، غواصی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Weight Lifting May Increase Risk of Glaucoma.
[ترجمه گوگل]وزنه برداری ممکن است خطر ابتلا به گلوکوم را افزایش دهد
[ترجمه ترگمان]افزایش وزن ممکن است ریسک of را افزایش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But weight lifting and judo players may not get the same attention.
[ترجمه گوگل]اما ورزشکاران جودو و وزنه برداری ممکن است به همان اندازه مورد توجه قرار نگیرند
[ترجمه ترگمان]اما ممکن است بازیکنان وزنه برداری و جودو به همین موضوع توجه نکنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Pole vaulting, sprints, shot put, weight lifting, swimming, cycling, target shooting, tennis, marathon and gymnastics were all events at the first Morden Olympic Games.
[ترجمه گوگل]پرش با میله، دوی سرعت، پرتاب وزنه، وزنه برداری، شنا، دوچرخه سواری، تیراندازی به هدف، تنیس، ماراتن و ژیمناستیک همه رویدادهای اولین بازی های المپیک موردن بودند
[ترجمه ترگمان]با بالا بردن وزنه، بالا بردن بار، بالا بردن وزنه، شنا کردن، دوچرخه سواری، شنا کردن، دوچرخه سواری، ماراتن، ماراتن و ژیمناستیک کارها در اولین بازی های المپیک زمستانی برگزار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Yang Xia, a gold medallist in weight lifting, came from a Tujia minority village.
[ترجمه گوگل]یانگ شیا، دارنده مدال طلا در وزنه برداری، اهل روستای اقلیت توجیا است
[ترجمه ترگمان]یانگ Xia، دارنده مدال طلای وزنه برداری، از یک روستای اقلیت Tujia آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I consider activities such as jogging and weightlifting as unnatural.
[ترجمه گوگل]من فعالیت هایی مانند دویدن و وزنه برداری را غیر طبیعی می دانم
[ترجمه ترگمان]من فعالیت هایی مانند پیاده روی و وزنه برداری را غیر طبیعی می دانم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The weightlifting built up his body.
[ترجمه گوگل]وزنه برداری بدن او را ساخته است
[ترجمه ترگمان]وزنه برداری بدن او را ساختند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Weightlifting, as it will be on display in Atlanta, combines strength, explosiveness and technique.
[ترجمه گوگل]وزنه برداری، همانطور که در آتلانتا به نمایش گذاشته خواهد شد، ترکیبی از قدرت، انفجار و تکنیک است
[ترجمه ترگمان]وزنه برداری، همان طور که در آتلانتا به نمایش در می آید، قدرت، فن و تکنیک را با هم ترکیب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. With the co-operation of the national weightlifting coach, Ziegler persuaded three weightlifters to begin using Dianabol.
[ترجمه گوگل]زیگلر با همکاری مربی ملی وزنه برداری، سه وزنه بردار را متقاعد کرد تا از دیانابول استفاده کنند
[ترجمه ترگمان]زیگلر با هم کاری مربی ملی وزنه برداری، سه وزنه بردار را به استفاده از Dianabol وادار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. Weightlifting overview: He weighed 220 pounds at the age of
[ترجمه گوگل]بررسی اجمالی وزنه برداری: او در سن 220 پوند وزن داشت
[ترجمه ترگمان]مجله وزنه برداری: او در سن ۱۹ سالگی ۲۲۰ پوند وزن داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. Running is obviously an aerobic activity while weightlifting is anaerobic.
[ترجمه گوگل]بدیهی است که دویدن یک فعالیت هوازی است در حالی که وزنه برداری بی هوازی است
[ترجمه ترگمان]در حالی که ورزش بی هوازی است، فعالیت هوازی انجام می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. How many referees are there in a weightlifting competition?
[ترجمه گوگل]در مسابقات وزنه برداری چند داور حضور دارند؟
[ترجمه ترگمان]بسیاری از داوران در یک رقابت دسته دسته از داوران در این مسابقات حضور دارند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. In weightlifting, warming - up is helpful to promote flexibility and prevent muscle injury.
[ترجمه گوگل]در وزنه برداری، گرم کردن بدن برای افزایش انعطاف پذیری و جلوگیری از آسیب عضلانی مفید است
[ترجمه ترگمان]در وزنه برداری، گرم شدن هوا برای ارتقای انعطاف پذیری و جلوگیری از آسیب ماهیچه ای مفید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. Weightlifting is an event of the integration of strength and technique.
[ترجمه گوگل]وزنه برداری یک رویداد ادغام قدرت و تکنیک است
[ترجمه ترگمان]وزنه برداری، رویدادی از ترکیب قدرت و تکنیک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. Weightlifting is the sport of lifting the heaviest weight possible.
[ترجمه گوگل]وزنه برداری ورزشی است که در آن سنگین ترین وزنه ممکن را بلند کنید
[ترجمه ترگمان]وزنه برداری، ورزشی است که سنگین ترین وزن ممکن را ممکن می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. SH : Weightlifting definitely has more technique involved.
[ترجمه گوگل]SH: وزنه برداری قطعاً تکنیک بیشتری را در بر دارد
[ترجمه ترگمان]اشت: وزنه برداری بدون شک تکنیک دیگری نیز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. The Paralympic Game weightlifting competition is the athlete upper limb strength contest.
[ترجمه گوگل]مسابقات وزنه برداری بازی پارالمپیک مسابقه قدرت اندام فوقانی ورزشکاران است
[ترجمه ترگمان]رقابت وزنه برداری قهرمانی پارالمپیک، یک رقابت قدرت عضو بالاتر از ورزش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. China dominated in diving, weightlifting, shooting and a host of other sports.
[ترجمه گوگل]چین در شیرجه، وزنه برداری، تیراندازی و بسیاری از ورزش ها تسلط داشت
[ترجمه ترگمان]چین بر غواصی، وزنه برداری، تیراندازی و میزبان ورزش های دیگر تسلط داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. Muscles that were overdeveloped by weightlifting.
[ترجمه گوگل]ماهیچه هایی که با وزنه برداری بیش از حد رشد کرده بودند
[ترجمه ترگمان]ماهیچه های وزنه برداری که توسط وزنه برداری مجروح شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• sports branch in which people lift metal blocks up high
lifting of heavy weights for exercise or in athletic competition
weightlifting is a sport in which the competitor who can lift the heaviest weight wins.

پیشنهاد کاربران

وزنه برداری
مثال:
Music works well with weightlifting or other repetitive actions, but it can also help with running.
موسیقی روی وزنه برداری یا دیگر فعالیتهای تکراری تاثیر خوبی دارد اما {موسیقی} همچنین می تواند به دویدن هم کمک کند.
وزنه زدن در باشگاه یا . . .
weight lifting ( ورزش )
واژه مصوب: وزنه برداری
تعریف: ورزشی رقابتی در چند گروه وزنی و در مواد مختلف که در آن هر وزنه بردار کوشش می کند حد نصاب بالاتری در رقابت با دیگر ورزشکاران بر جای بگذارد
ورزش وزنه برداری
افزایش وزن
وزنه برداری. a kindof sport
وزنه برداری

بپرس