🔸 معادل فارسی:
افزایش وزن / چاقی تدریجی / اضافه وزن
________________________________________
🔸 تعریف ها:
1. ** ( پزشکی – فیزیولوژیک ) :**
افزایش توده ی بدنی به دلایل متابولیک، هورمونی، یا تغذیه ای
... [مشاهده متن کامل]
مثال: Weight gain after 50 often involves visceral fat.
افزایش وزن بعد از ۵۰ سالگی معمولاً شامل چربی های عمقی اطراف اندام هاست.
2. ** ( سبک زندگی – رفتاری ) :**
نتیجه ی سبک زندگی کم تحرک، تغذیه ی پرکالری، یا بی نظمی خواب و استرس
مثال: Stress and poor sleep contribute to weight gain.
استرس و خواب نامنظم باعث افزایش وزن می شن.
3. ** ( روان شناختی – احساسی ) :**
گاهی ناشی از افسردگی، اضطراب، یا مصرف داروهای روان پزشکی
مثال: Antidepressants may lead to weight gain.
داروهای ضدافسردگی ممکنه باعث افزایش وزن بشن.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
fat gain – body mass increase – getting heavier – putting on weight – obesity onset
افزایش وزن / چاقی تدریجی / اضافه وزن
________________________________________
🔸 تعریف ها:
1. ** ( پزشکی – فیزیولوژیک ) :**
افزایش توده ی بدنی به دلایل متابولیک، هورمونی، یا تغذیه ای
... [مشاهده متن کامل]
مثال: Weight gain after 50 often involves visceral fat.
افزایش وزن بعد از ۵۰ سالگی معمولاً شامل چربی های عمقی اطراف اندام هاست.
2. ** ( سبک زندگی – رفتاری ) :**
نتیجه ی سبک زندگی کم تحرک، تغذیه ی پرکالری، یا بی نظمی خواب و استرس
مثال: Stress and poor sleep contribute to weight gain.
استرس و خواب نامنظم باعث افزایش وزن می شن.
3. ** ( روان شناختی – احساسی ) :**
گاهی ناشی از افسردگی، اضطراب، یا مصرف داروهای روان پزشکی
مثال: Antidepressants may lead to weight gain.
داروهای ضدافسردگی ممکنه باعث افزایش وزن بشن.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
وزن گرفتن، افزایش وزن
افزایش وزن