weeknight


شب هفته (به جز شنبه و یکشنبه)

جمله های نمونه

1. There had been a weeknight meeting, held once a fortnight, at Ballintaggart.
[ترجمه گوگل]یک جلسه شبانه روزی، هر دو هفته یک بار، در بالینتاگارت برگزار می شد
[ترجمه ترگمان]یک جلسه weeknight برگزار شد که دو هفته بعد در Ballintaggart برگزار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Every weeknight in Nashville between 100 and 150 people meet at 7pm for a general assembly which is open to the public.
[ترجمه گوگل]هر شب هفته در نشویل بین 100 تا 150 نفر در ساعت 7 بعد از ظهر برای یک مجمع عمومی که برای عموم آزاد است گرد هم می آیند
[ترجمه ترگمان]هر weeknight در نشویل بین ۱۰۰ تا ۱۵۰ نفر در ساعت ۷ بعد از ظهر برای مجمع عمومی که برای عموم آزاد است، ملاقات می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Rates average around $128 for weeknight stays, and $148 for weekend nights.
[ترجمه گوگل]میانگین نرخ‌ها برای اقامت‌های هفته‌ای حدود 128 دلار و برای شب‌های آخر هفته 148 دلار است
[ترجمه ترگمان]نرخ میانگین قیمت ها در حدود ۱۲۸ دلار برای اقامت weeknight دلار و ۱۴۸ دلار برای شبه ای آخر هفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Ironed my clothes each weeknight before bedtime.
[ترجمه سارا] لباس های من را هر شب قبل از موقع خواب اتو بزن
|
[ترجمه گوگل]هر هفته قبل از خواب لباس هایم را اتو می کردم
[ترجمه ترگمان]قبل از وقت خواب، لباس های من را مرتب کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Whether a formal dinner or a weeknight supper, these placemats lend any mood or theme to mealtimes.
[ترجمه گوگل]چه یک شام رسمی و چه یک شام شب هفته، این تختخواب‌ها هر نوع حال و مضمونی را به زمان صرف غذا می‌دهند
[ترجمه ترگمان]چه شام رسمی و چه شام غیر رسمی، این placemats هر حالت و یا موضوعی برای صرف غذا به او قرض می دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Ironed my clothes each weeknight before bedtime. – . . . since I had more free time in the evenings. It made my mornings less stressful.
[ترجمه گوگل]هر هفته قبل از خواب لباس هایم را اتو می کردم – چون عصرها وقت آزاد بیشتری داشتم باعث شد صبح‌هایم استرس کمتری داشته باشم
[ترجمه ترگمان]قبل از وقت خواب، لباس های من را مرتب کن از وقتی که شب ها وقت آزاد بیشتری داشتم صبح هایی که من کم تر استرس داشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. If the message didn't sink in on a Sunday a range of weeknight meetings reinforced it.
[ترجمه گوگل]اگر این پیام در روز یکشنبه منتشر نمی شد، مجموعه ای از جلسات هفته آن را تقویت می کرد
[ترجمه ترگمان]اگر این پیام در روز یکشنبه در محدوده ای از جلسات weeknight تقویت شده بود، آن را تقویت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A task which involved organising all the Sunday services, Sunday school and several weeknight activities.
[ترجمه گوگل]وظیفه ای که شامل سازماندهی تمام خدمات یکشنبه، مدرسه یکشنبه و چندین فعالیت شبانه هفته بود
[ترجمه ترگمان]وظیفه ای که شامل سازماندهی تمام خدمات روز یکشنبه، مدرسه روزه ای یکشنبه و چندین فعالیت تبلیغاتی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. So what is the management serving the young hipsters who crowd this bar even on a weeknight?
[ترجمه گوگل]پس مدیریت به هیپسترهای جوانی که این بار را حتی در یک شب هفته شلوغ می کنند، چه خدماتی می دهد؟
[ترجمه ترگمان]پس مدیریت the جوان که این بار را حتی در یک weeknight جمع می کند چیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The web site proved to be a bit bulky and tough to maneuver during a weeknight trial run. . . .
[ترجمه گوگل]نشان داد که وب سایت در طول اجرای آزمایشی شبانه هفته کمی حجیم و سخت است
[ترجمه ترگمان]معلوم شد که وب سایت در طی یک دوره آزمایشی weeknight، کمی حجیم و سخت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Recently, we were tucked into one of the last available booths on what looked to be a brisk weeknight.
[ترجمه گوگل]اخیراً، ما در یکی از آخرین غرفه‌های موجود در یک شب هفتگی پرشور قرار گرفتیم
[ترجمه ترگمان]اخیرا، ما در یکی از آخرین باجه در دسترس قرار داشتیم که به نظر می رسید یک weeknight چالاک باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It was packed in the lunch bag when my daughters went off to day care and a container of it stood ready in the fridge for quick weeknight reheats.
[ترجمه گوگل]هنگامی که دخترانم به مهدکودک رفتند، آن را در کیسه ناهار بسته بندی کردند و ظرفی از آن در یخچال برای گرم کردن سریع شب های هفته آماده بود
[ترجمه ترگمان]در کیف ناهار بود که دخترهایم به مهد کودک رفتند و یک ظرف محتوی آن در یخچال آماده حرکت سریع در یخچال بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. His research team tested the theory by tracking 16 people over a weekend, asking them to go to bed a little later than they would on a weeknight but sleeping-in an extra two hours.
[ترجمه گوگل]تیم تحقیقاتی او این نظریه را با ردیابی 16 نفر در یک تعطیلات آخر هفته آزمایش کردند و از آنها خواستند کمی دیرتر از یک شب هفته بخوابند اما در عرض دو ساعت بیشتر بخوابند
[ترجمه ترگمان]تیم تحقیقاتی او این تئوری را با ردیابی ۱۶ نفر در آخر هفته مورد آزمایش قرار داد و از آن ها خواست که کمی بعد از آن ها به رختخواب بروند، اما در عرض دو ساعت بیشتر بخوابند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She, like Chua, packed our violins in the trunk of the minivan so we could practice even while we were on vacation and forbade sleepovers and weeknight television well into my high school years.
[ترجمه گوگل]او نیز مانند چوآ، ویولن‌های ما را در صندوق عقب مینی‌ون جمع کرد تا بتوانیم حتی در تعطیلات تمرین کنیم و تا سال‌های دبیرستانم خوابیدن و تلویزیون شبانه‌روزی را ممنوع کرد
[ترجمه ترگمان]او مانند Chua، ویولون های ما را در صندوق of جمع کرد تا ما بتوانیم حتی زمانی که در تعطیلات بودیم تمرین کنیم و تلویزیون sleepovers و weeknight را به خوبی در ساله ای دبیرستان من ممنوع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

⁦✔️⁩معنای دوستمون
LifestyleFood and Drink
A 💥weeknight💥 chicken recipe that won’t get any complaints
Delicate boneless, skinless thighs cook quickly, aren’t prone to drying out and pair beautifully with a garlicky cucumber yoghurt, says Melissa Clark
Independent. co. uk@
any night of the week except Saturday, Sunday, and sometimes Friday night
هر شب از هفته به جز شب شنبه و یکشنبه و بعضی اوقات جمعه شب

بپرس