wee

/ˈwiː//wiː/

معنی: کوچولو، لحظهای، ریز، اندکی
معانی دیگر: (بسیار) زود، نخستین، (بسیار) کوچک، ریزه، ریزه پیزه، اسکاتلند کوچولو، یکی کمی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
حالات: weer, weest
(1) تعریف: very small or tiny.
مترادف: diminutive, minute, tiny
مشابه: itty-bitty, lilliputian, little, microscopic, midget, miniature, minuscule, small, teeny, weeny

- I'll have just a wee bit of that pie.
[ترجمه گوگل] من فقط کمی از آن پای می خورم
[ترجمه ترگمان] من فقط یه خورده از اون پای کوچولو رو می خورم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- He came to this country when he was just wee boy.
[ترجمه گوگل] او زمانی که پسر کوچکی بود به این کشور آمد
[ترجمه ترگمان] اون وقتی بچه بود به این کشور اومد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: very early.
مشابه: early, small

- They set off in the wee hours before dawn.
[ترجمه گوگل] آنها در ساعات پایانی سحر به راه افتادند
[ترجمه ترگمان] چند ساعت قبل از سپیده دم راه افتادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. wee hours of the morning
نخستین ساعات بامداد

2. they were bopping away till the wee hours
تا سپیده دم مشغول پای کوبی بودند.

3. He just needs to calm down a wee bit.
[ترجمه علی] او فقط نیاز دارد که کمی آرام شود.
|
[ترجمه گوگل]او فقط باید کمی آرام شود
[ترجمه ترگمان]او فقط باید کمی آرام شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I'll have a wee drop of cream in my coffee.
[ترجمه گوگل]من یک قطره خامه در قهوه ام می خورم
[ترجمه ترگمان]من یک قطره کرم تو قهوه می خورم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There's a wee cottage inside the grounds.
[ترجمه گوگل]یک کلبه کوچک در داخل محوطه وجود دارد
[ترجمه ترگمان]یک کلبه کوچک داخل محوطه هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We'll be a wee bit late, I'm afraid.
[ترجمه گوگل]میترسم کمی دیر کنیم
[ترجمه ترگمان]متاسفانه کمی دیر می رسیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. "God, I need a wee!" she said.
[ترجمه گوگل]"خدایا، من نیاز دارم!" او گفت
[ترجمه ترگمان]\" خدایا، من به یک کمی نیاز دارم! او گفت: \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. How about a wee dram to celebrate?
[ترجمه گوگل]یک درام برای جشن گرفتن چطور؟
[ترجمه ترگمان]یه پیک کوچولو برای جشن گرفتن چطوره؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. My wee boy is three.
[ترجمه گوگل]پسر کوچک من سه ساله است
[ترجمه ترگمان] پسر کوچولو من ۳ سالشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Would you care for a wee bit more to eat?
[ترجمه گوگل]آیا می‌خواهید کمی بیشتر بخورید؟
[ترجمه ترگمان]یه کوچولو غذا برای خوردن می خوای؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He said he wanted to wee.
[ترجمه گوگل]گفت می خواهم گریه کنم
[ترجمه ترگمان]اون گفت که می خواد یه کم کوچولو باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Just a wee drop of milk for me.
[ترجمه گوگل]فقط یک قطره شیر برای من
[ترجمه ترگمان]فقط یه قطره شیر برای من
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Mummy, I need a wee.
[ترجمه مهناز] مامان جیش دارم
|
[ترجمه گوگل]مامان، من نیاز دارم
[ترجمه ترگمان] مامان، یه کم به یه کوچولو احتیاج دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I lay awake through the wee small hours, waiting for the signal.
[ترجمه گوگل]من در ساعات کوچک بیدار دراز کشیده بودم و منتظر سیگنال بودم
[ترجمه ترگمان]در ساعات کوتاهی که منتظر علامت بودم، بیدار ماندم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کوچولو (اسم)
kid, bantling, wee, half-pint

لحظه ای (صفت)
wee

ریز (صفت)
small, little, fine, atomic, tiny, minute, wee, pony, teeny, minikin, snippety, weeny

اندکی (صفت)
wee, halfway

انگلیسی به انگلیسی

• small amount; short period of time (scottish)
tiny, minuscule; reduced
wee means small or little; used in scottish english.
when someone wees, they urinate; an informal use. verb here but can also be used as a singular noun. e.g. i want a wee.

پیشنهاد کاربران

You look a wee bit shaky
بنظر داری یه کم می لرزی
Film braveheart 1995
مثال؛
I’ll be right back. I need to go for a wee.
In a playful conversation, a person might joke, “I’ve had so much to drink, I’ll probably be going for a wee every 5 minutes. ”
A parent might ask their child, “Did you remember to go for a wee before we left the house?”
دستشویی کردن
Wee
جیش
Wee - wee
صدای خوک
adjective
chiefly Scotland Ireland : very small or very young
◀️He's just a wee lad.
◀️a wee bit
informal : by a very small amount or to a very small degree
◀️She's a wee bit late. [=a little bit late]
◀️I'm a wee bit confused.
کوچک و جوان
خیلی کوچک
ادرار - شاش - مترادف pee
معنی دستشویی هم میده همون که ما میگیم دستشویی یک و دو ( do need to wee?

بپرس