• : تعریف: the fourth day of the week, occurring between Tuesday and Thursday.
جمله های نمونه
1. Did you say the meeting is on Wednesday?
[ترجمه حسین شعبانی] شما گفته اید که جلسه در روز چهار شنبه است
|
[ترجمه مهسا عابدی] شما گفته اید که ان جلسه در روز چهارشنبه است
|
[ترجمه سَلما شَکوری] آیا شما گفتید جلسه روز چهارشنبه است؟
|
[ترجمه ونزدی ادامز] معنی ونزدی چهارشنبه
|
[ترجمه گوگل]گفتی جلسه چهارشنبه است؟ [ترجمه ترگمان]گفتید جلسه چهارشنبه است؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. On Wednesday there will be a total/partial eclipse of the sun.
[ترجمه ساینا] فرزند چهار شنبه پر از بدبختی است۰ این جمله رو مامان ونزدی گفت و گفت که از داخل شعر درش آورده و بخاطره همین اسم دخترش رو گذاشته ونزدی۰ من عاشق ونزدی هستم و مامان و بابام و دوستام میگن من شبیه ونز دی هستم
|
[ترجمه گوگل]در روز چهارشنبه خورشید گرفتگی کامل/جزئی رخ خواهد داد [ترجمه ترگمان]روز چهارشنبه کسوف کامل و نسبی خورشید خواهد بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. I go to the gym every Monday and Wednesday, without fail.
[ترجمه محسن] دوشنبه و چهار شنبه ها بدون غیبت به باشگاه ورزش میروم
|
[ترجمه گوگل]من هر دوشنبه و چهارشنبه بدون شکست به باشگاه می روم [ترجمه ترگمان]من هر دوشنبه و چهارشنبه بدون شکست به سالن ورزش می روم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Monday's a bit inconvenient for me. How about Wednesday?
[ترجمه گوگل]دوشنبه برای من کمی ناخوشایند است چهارشنبه چطور؟ [ترجمه ترگمان]دوشنبه برای من کمی نامناسب است چهارشنبه چطور است؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. I spoke to her last Wednesday.
[ترجمه گوگل]چهارشنبه گذشته با او صحبت کردم [ترجمه ترگمان]چهارشنبه قبل باه اش حرف زدم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The foreign guests will call on you next Wednesday afternoon.
[ترجمه گوگل]مهمانان خارجی بعد از ظهر چهارشنبه آینده با شما تماس خواهند گرفت [ترجمه ترگمان]مهمانان خارجی چهارشنبه بعد از ظهر به شما تلفن خواهند کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. She was in the office all of Wednesday and so has a cast-iron alibi.
[ترجمه گوگل]او تمام روز چهارشنبه را در دفتر بود و به همین دلیل یک حقایق چدنی دارد [ترجمه ترگمان]اون همه چهارشنبه تو دفتر بود و یه عذر آهنی هم داشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Today is Tuesday, so tomorrow is Wednesday.
[ترجمه گوگل]امروز سه شنبه است پس فردا چهارشنبه است [ترجمه ترگمان]امروز سه شنبه است، بنابراین فردا چهارشنبه است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Class 3 do gym on a Wednesday afternoon.
[ترجمه گوگل]کلاس 3 بعدازظهر چهارشنبه ورزشگاه انجام دهید [ترجمه ترگمان]کلاس سوم بعد از ظهر روز چهارشنبه ورزش می کنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The lady returned from Boston Wednesday week.
[ترجمه کوثر] این بانو روز چهارشنبه از بوستان بازگشت.
|
[ترجمه گوگل]این خانم چهارشنبه هفته از بوستون بازگشت [ترجمه ترگمان]این خانم هفته چهارشنبه از بوستون برگشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. They have to vacate their offices before Wednesday.
[ترجمه گوگل]آنها باید قبل از چهارشنبه دفتر خود را تخلیه کنند [ترجمه ترگمان]آن ها باید قبل از چهارشنبه دفاتر خود را تخلیه کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The match will be replayed on Wednesday.
[ترجمه گوگل]این بازی روز چهارشنبه تکرار خواهد شد [ترجمه ترگمان]مسابقه روز چهارشنبه تکرار خواهد شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The surgery holds a baby clinic every Wednesday afternoon.
[ترجمه گوگل]این جراحی هر چهارشنبه بعدازظهر یک کلینیک کودک برگزار می کند [ترجمه ترگمان]این جراحی هر چهارشنبه بعد از ظهر در یک کلینیک نگهداری می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Cheerio then. See you on Wednesday.
[ترجمه گوگل]Cheerio پس چهارشنبه می بینمت [ترجمه ترگمان]بسیار خوب چهارشنبه میبینمت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
چهار شنبه (اسم)
mid-week, wednesday
هر چهار شنبه یکبار (اسم)
wednesday
انگلیسی به انگلیسی
• fourth day of the week wednesday is the day after tuesday and before thursday.