weatherproof

/ˈweðərˌpruːf//ˈweðəpruːf/

معنی: مقاوم در برابر هوا، عایق هوا، خراب نشدنی در اثر هوا
معانی دیگر: مقاوم در برابر باد و باران و غیره، مقاوم در برابر سرما و گرما، محفوظ ازاثرهوا، هوا نخور

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: able to resist damage from exposure to any kind of weather.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: weatherproofs, weatherproofing, weatherproofed
مشتقات: weatherproofer (n.)
• : تعریف: to make (something) resistant to damage from exposure to weather.

- Let's weatherproof the house before winter.
[ترجمه گوگل] بیایید خانه را قبل از زمستان ضد آب کنیم
[ترجمه ترگمان] بیا قبل از زمستان به خانه برسیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Use a weatherproof rucksack to carry your camera and lenses around in.
[ترجمه گوگل]از یک کوله پشتی ضد آب برای حمل دوربین و لنزهای خود استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]از یک کوله پشتی weatherproof استفاده کنید تا دوربین و لنزهای خود را در اطراف خود حمل کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The finished roof should be weatherproof for years.
[ترجمه گوگل]سقف تمام شده باید برای سالها ضد آب باشد
[ترجمه ترگمان]سقف تمام شده باید برای سالیان دراز باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Uppark will first be made weatherproof and opened to the public for six days in November before restoration work begins.
[ترجمه گوگل]Uppark ابتدا در برابر آب و هوا مقاوم می شود و قبل از شروع کار بازسازی به مدت شش روز در ماه نوامبر در معرض دید عموم قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]Uppark ابتدا در ماه نوامبر قبل از آغاز کار بازسازی به مدت شش روز به مردم باز خواهد شد و برای مدت شش روز به مردم باز خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Layers of clothes, snow boots and weatherproof headgear were the order of the day.
[ترجمه گوگل]لایه‌های لباس، چکمه‌های برفی و سرپوش‌های ضد آب و هوا دستور کار روز بود
[ترجمه ترگمان]لایه های لباس، چکمه های برف و کلاه weatherproof نظم روز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Verdict: Versatile weatherproof camera capable of good-quality results.
[ترجمه گوگل]حکم: دوربین همه کاره ضد آب و هوا که قادر به نتایج با کیفیت است
[ترجمه ترگمان]Verdict: دوربین weatherproof چند منظوره (چند منظوره)که قادر به کسب نتایج خوب با کیفیت خوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Weatherproof or explosion proof electric actuator.
[ترجمه گوگل]محرک الکتریکی ضد آب و هوا یا ضد انفجار
[ترجمه ترگمان]محرک الکتریکی و یا محرک انفجار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Welded seams help make the weatherproof, offering water fewer opportunities to sneak into your bag.
[ترجمه گوگل]درزهای جوش داده شده به ضد آب و هوا کمک می کنند و فرصت های کمتری برای نفوذ آب به داخل کیف شما فراهم می کنند
[ترجمه ترگمان]درز ایجاد شده به ایجاد the کمک می کند و فرصت های کمتری را به آب می دهد تا دزدکی به درون کیف شما نفوذ کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Photos are shipped in a sturdy weatherproof photo mailer for extra protection.
[ترجمه گوگل]عکس‌ها برای محافظت بیشتر در یک پست‌کننده عکس مقاوم در برابر آب و هوا ارسال می‌شوند
[ترجمه ترگمان]عکس ها در یک عکس عالی از mailer برای حفاظت بیشتر حمل می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The Weatherproof louvre is designed for intake and exhaust ventilation applications.
[ترجمه گوگل]لوور ضد آب برای کاربردهای تهویه ورودی و خروجی طراحی شده است
[ترجمه ترگمان]لوور weatherproof برای کاربردهای تهویه هوای ورودی و خروجی طراحی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Sheet metal used to reinforce and weatherproof the joints and angles of a roof.
[ترجمه گوگل]ورق فلزی که برای تقویت و ضد آب و هوای مفاصل و زوایای سقف استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]ورق فلزی به منظور تقویت و تقویت اتصالات و زوایای یک سقف مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Pigments shall be weatherproof and consist of inorganic or light - resistant organic colouring substances.
[ترجمه گوگل]رنگدانه ها باید ضد آب بوده و از مواد رنگی آلی معدنی یا مقاوم به نور تشکیل شده باشند
[ترجمه ترگمان]Pigments باید weatherproof باشند و شامل مواد غیر آلی یا غیر آلی مقاوم در برابر نور باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It's courting disaster to go into the mountains without proper weatherproof clothing.
[ترجمه گوگل]رفتن به کوه ها بدون لباس مناسب ضد آب و هوا یک فاجعه است
[ترجمه ترگمان]برای رفتن به کوهستان بدون لباس مناسب برای رفتن به کوه ها فاجعه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It includes handmade umbrellas with bamboo poles and struts, and handpainted weatherproof cotton canopies.
[ترجمه گوگل]این شامل چترهای دست ساز با میله ها و پایه های بامبو، و سایبان های نخی ضد آب و رنگ شده با دست است
[ترجمه ترگمان]آن شامل چترهای دست ساز با چوب های بامبو و struts، و handpainted weatherproof کتانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مقاوم در برابر هوا (صفت)
weatherproof

عایق هوا (صفت)
weatherproof

خراب نشدنی در اثر هوا (صفت)
weatherproof

تخصصی

[عمران و معماری] هواناپذیر

انگلیسی به انگلیسی

• make (something) capable of standing against weather damage
can withstand exposure to the weather without damage
something that is weatherproof is made of material which protects it from the weather, or which keeps out wind and rain.

پیشنهاد کاربران

بپرس