weatherman

/ˈweðərˌmæn//ˈweðəmæn/

معنی: هوا شناس
معانی دیگر: (رادیو و تلویزیون) گزارشگر وضع هوا

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: weathermen
• : تعریف: a man who forecasts weather or reports it on radio or television.

جمله های نمونه

1. The weatherman predicted a freeze for tonight.
[ترجمه گوگل]هواشناسی برای امشب یخبندان را پیش بینی کرد
[ترجمه ترگمان]گزارشگر هواشناسی اعلام کرد که امشب هوا منجمد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This must be Nicholas Kreditor, our weatherman, and the Imperial Hotel.
[ترجمه گوگل]این باید Nicholas Kreditor، هواشناسی ما و هتل امپریال باشد
[ترجمه ترگمان]این باید نیکلاس Kreditor، هواشناس ما و هتل سلطنتی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. For several years weatherman Paul Damari has been operating an independent weather service for balloonists.
[ترجمه گوگل]چند سالی است که هواشناس پل داماری یک سرویس هواشناسی مستقل را برای بالن سواران راه اندازی کرده است
[ترجمه ترگمان]پل Paul چندین سال است که در حال اجرای یک سرویس هواشناسی مستقل برای balloonists است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Excuse me, What does the weatherman say about tomorrow?
[ترجمه گوگل]ببخشید هواشناس درباره فردا چی میگه؟
[ترجمه ترگمان]ببخشید، گزارشگر هواشناسی در مورد فردا چی گفت؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Yeah, but the weatherman says it'll be cloudy in the afternoon.
[ترجمه گوگل]بله، اما هواشناسی می گوید که بعد از ظهر ابری خواهد بود
[ترجمه ترگمان]آره، اما هواشناسی گفته که بعد از ظهر هوا ابری می شه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The weatherman ( weather forecast ) says light rain in the afternoon.
[ترجمه گوگل]هواشناس (پیش بینی هوا) می گوید باران خفیف در بعد از ظهر
[ترجمه ترگمان]هواشناس (پیش بینی آب و هوا)می گوید که بعد از ظهر باران سبکی می بارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. When the cold wave comes near the weatherman alarms the residents.
[ترجمه گوگل]هنگامی که موج سرما نزدیک می شود هواشناسی به ساکنان هشدار می دهد
[ترجمه ترگمان]وقتی موج سردی به نزدیکی هواشناس می رسد، به ساکنان هشدار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Certainly, but the weatherman says it's going to rain then.
[ترجمه گوگل]مطمئنا، اما هواشناسی می گوید که آن وقت باران می بارد
[ترجمه ترگمان]مسلما، اما هواشناس می گوید که باران می بارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Mary: The weatherman says the wind will last for three day sand this afternoon there will be a moderate gale.
[ترجمه گوگل]مریم: کارشناس هواشناسی می‌گوید وزش باد به مدت سه روز بعدازظهر ادامه خواهد داشت و یک باد معتدل خواهد بود
[ترجمه ترگمان]مری: هواشناس می گوید باد تا سه روز بعد از ظهر یک توفان ملایم خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But the weatherman said that it will be a approaching on weekends.
[ترجمه گوگل]اما کارشناس هواشناسی گفت که آخر هفته نزدیک است
[ترجمه ترگمان]اما هواشناس گفت که در اواخر هفته آینده نزدیک می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The weatherman threw a wet blanket on our picnic plan when he forecast rain.
[ترجمه ستاره] با میش بینی باران، کارشناس هواشناسی برنامه ی میک نیک ما را نقشه بر آب کرد.
|
[ترجمه گوگل]هواشناس زمانی که باران را پیش بینی می کرد، یک پتوی خیس روی برنامه پیک نیک ما انداخت
[ترجمه ترگمان]هواشناس، هنگامی که پیش بینی باران را پیش بینی می کرد، یک پتوی مرطوب روی برنامه پیک نیک ما انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The weatherman says it is going to be fair today.
[ترجمه گوگل]کارشناس هواشناسی می گوید امروز عادلانه خواهد بود
[ترجمه ترگمان]هواشناس می گوید که امروز هوا خوب خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Don't worry. The weatherman says it will be fine tomorrow.
[ترجمه گوگل]نگران نباشید هواشناس می گوید فردا خوب است
[ترجمه ترگمان]نگران نباش هواشناس می گوید که فردا هوا خوب خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The weatherman says the wind will last for three day sand this afternoon there will be a moderate gale.
[ترجمه گوگل]کارشناس هواشناسی می گوید وزش باد سه روزه شن و ماسه بعد از ظهر امروز وزش باد ملایم خواهد بود
[ترجمه ترگمان]هواشناس می گوید که باد امروز بعد از ظهر به مدت سه روز طول خواهد کشید و یک تندباد معمولی خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. It's quite different. The weatherman says it will be above zero.
[ترجمه گوگل]کاملا متفاوت است هواشناس می گوید بالای صفر خواهد بود
[ترجمه ترگمان]کاملا متفاوت است هواشناس می گوید که بالای صفر خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

هوا شناس (اسم)
aerologist, meteorologist, weatherman, weather wise

انگلیسی به انگلیسی

• weather forecaster, one who reports the weather
a weatherman is a man whose job involves making weather forecasts on the television or radio; an informal word.

پیشنهاد کاربران

هواشناس
مثال:
the weatherman is predicting cold and wet conditions for the Esfahan today.
هواشناس برای امروز اصفهان وضعیت سرد و بارانی را پیش بینی می کند.
کارشناس هواشناسی

بپرس