weather bound


(مسافر یا هواپیما و غیره) دچار وقفه یا تاخیر (به خاطر هوای بد)، در توفان و غیره گیر افتاده، ممنوع ازحرکت بواسطه بدی هوا، منتظرهوای خوب

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: detained or stopped by bad weather.

- a weather-bound airplane
[ترجمه گوگل] هواپیمای هواگردی
[ترجمه ترگمان] یک هواپیمای متعلق به آب و هوا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• delayed or hindered due to weather conditions (e.g. "a weather bound airplane")
delayed or hindered due to weather conditions

پیشنهاد کاربران

بپرس