weather beaten

/ˈweðərˈbiːtn̩//ˈweðəˈbiːtn̩/

(به ویژه پوست صورت و دست ها) آفتاب زده، باد و باران دیده، زبر و چروکیده، آفتاب سوخته، هوا زده، (در اثر باد و باران و غیره) رنگ و رو رفته، کهنه، در اثر اب و هوا فاسد یا زمخت شده، افتاب زده

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: worn, damaged, or marked by exposure to the weather.
مشابه: gnarled, old, rugged

- a weather-beaten shack
[ترجمه گوگل] یک کلبه ی آب و هوا
[ترجمه ترگمان] یه کلبه weather
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- the rancher's weather-beaten face
[ترجمه گوگل] چهره آب و هوای دامدار
[ترجمه ترگمان] چهره آفتاب سوخته و آفتاب سوخته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• showing signs of wear and tear caused by exposure to the weather; damaged by exposure to weather; tanned and made rough from being in the open air
showing signs of wear and tear caused by exposure to the weather
if your face is weatherbeaten, it is rough, wrinkled, and brown because you have spent a lot of time outside in all weather conditions.

پیشنهاد کاربران

بپرس