1. Simple repetitive tasks can be very wearisome.
[ترجمه گوگل]کارهای تکراری ساده می توانند بسیار خسته کننده باشند
[ترجمه ترگمان]کاره ای تکراری ساده می تواند خیلی خسته کننده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. This is beginning to get wearisome.
3. Sympathising with him eventually becomes somewhat wearisome.
[ترجمه گوگل]همدردی با او در نهایت تا حدودی خسته کننده می شود
[ترجمه ترگمان]sympathising با او بالاخره تا حدی خسته کننده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. This is a familiar, even rather worn-out and wearisome form of irony.
[ترجمه گوگل]این یک شکل آشنا، حتی نسبتاً فرسوده و خسته کننده از کنایه است
[ترجمه ترگمان]این یک نوع آشنا و حتی نسبتا کسل کننده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. It's hard to describe just how wearisome all this is in performance.
[ترجمه گوگل]توصیف اینکه چقدر این همه در عملکرد خسته کننده است، سخت است
[ترجمه ترگمان]توضیح دادن این که چقدر این کار خسته کننده است سخت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The fear of protracted, wearisome and painful dying can be stronger.
[ترجمه گوگل]ترس از مردن طولانی، خسته کننده و دردناک می تواند قوی تر باشد
[ترجمه ترگمان]ترس از وقفه طولانی، خسته کننده و دردناک ممکن است قوی تر از آن باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Waiting is the most wearisome of all activities - if, indeed, it can be called an activity.
[ترجمه گوگل]انتظار خستهکنندهترین فعالیتها است - اگر واقعاً بتوان آن را یک فعالیت نامید
[ترجمه ترگمان]انتظار از همه فعالیت ها بسیار خسته کننده است - اگر، در واقع، می تواند یک فعالیت باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. But before I had finished this wearisome task, the cheque arrived out of the blue.
[ترجمه گوگل]اما قبل از اینکه این کار خسته کننده را به پایان برسانم، چک به طور ناگهانی رسید
[ترجمه ترگمان]اما قبل از اینکه این کار خسته کننده را تمام کنم چک را چک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. I am doing a wearisome work.
[ترجمه گوگل]دارم یه کار خسته کننده انجام میدم
[ترجمه ترگمان]من کاره ای خسته کننده را انجام می دهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. She grew cross and wearisome, snapping at and teasing Catherine continually.
[ترجمه گوگل]او متقاطع و خسته کننده شد و مدام به کاترین ضربه می زد و مسخره می کرد
[ترجمه ترگمان]مدام ناراحت و ناراحت می شد و مدام سربه سر کاترین می گذاشت و سربه سر کاترین می گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. BIOGRAPHIES can be wearisome contrivances, often too long and too detailed for their own good.
[ترجمه گوگل]بیوگرافی ها می توانند تدبیرهای خسته کننده ای باشند، اغلب بسیار طولانی و به نفع خودشان بسیار مفصل
[ترجمه ترگمان]BIOGRAPHIES می تواند یک وسیله خسته کننده باشد، که اغلب بیش از حد طولانی است و برای خوب بودن آن ها بسیار دقیق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Walking in the burning sunshine wearisome.
[ترجمه گوگل]قدم زدن در آفتاب سوزان خسته کننده است
[ترجمه ترگمان]در آفتاب سوزان آفتاب در حال قدم زدن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. To many that belongs to the familiar wearisome pattern of abuse.
[ترجمه گوگل]برای بسیاری که به الگوی آشنای خسته کننده تعلق دارد
[ترجمه ترگمان]برای خیلی ها که به الگوی خسته کننده و خسته کننده سو استفاده تعلق دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Of all the wearisome faces the face of his pretty wife seemed to bore him most.
[ترجمه گوگل]از بین تمام چهره های خسته کننده، چهره همسر زیبایش بیش از همه او را خسته می کرد
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که چهره زن زیبای او بیش از همه او را کسل کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید