صفت ( adjective )
مشتقات: weak-kneedly (adv.), weak-kneedness (n.)
مشتقات: weak-kneedly (adv.), weak-kneedness (n.)
• (1) تعریف: lacking in determination or courage.
- He was weak-kneed as he gave his first speech.
[ترجمه گوگل] او در اولین سخنرانی خود زانو ضعیفی داشت
[ترجمه ترگمان] همان طور که اولین سخنرانی خود را به زبان می آورد، سست و زانو زده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] همان طور که اولین سخنرانی خود را به زبان می آورد، سست و زانو زده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: giving way easily to intimidation.
- He is so weak-kneed that he changes his opinion at the first sign of opposition.
[ترجمه گوگل] او آنقدر زانو ضعیف است که با اولین نشانه مخالف نظرش را عوض می کند
[ترجمه ترگمان] او به قدری ضعیف است که نظر خود را در اولین نشانه مخالفت تغییر می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] او به قدری ضعیف است که نظر خود را در اولین نشانه مخالفت تغییر می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید