wayside

/ˈweɪˌsaɪd//ˈweɪsaɪd/

معنی: بندر، کنار جاده، ایستگاه فرعی
معانی دیگر: حاشیه ی راه، کنار گذاشته شده، از دست رفته، لبه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: land that runs alongside a road.
صفت ( adjective )
• : تعریف: situated at or along the wayside.

جمله های نمونه

1. go by the wayside
کنار گذاشتن،انبار کردن،صرفنظر کردن

2. Local inhabitants display their handicrafts on the wayside.
[ترجمه گوگل]ساکنان محلی صنایع دستی خود را در کنار راه به نمایش می گذارند
[ترجمه ترگمان]ساکنان محلی صنایع دستی خود را بر روی این جاده به نمایش می گذارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Proposals for the new service fell by the wayside through lack of public support.
[ترجمه گوگل]پیشنهادات برای سرویس جدید به دلیل عدم حمایت عمومی به حاشیه رفت
[ترجمه ترگمان]پیشنهادها این خدمات جدید از طریق عدم حمایت عمومی از این کشور کاهش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Amateurs fall by the wayside when the going gets tough.
[ترجمه گوگل]وقتی کار سخت می شود، آماتورها از کنار راه می افتند
[ترجمه ترگمان]تازه کار ازسر راه کنار جاده افتادن وقتی که اوضاع خراب میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Luxury items fall by the wayside during a recession.
[ترجمه گوگل]اقلام لوکس در دوران رکود از بین می روند
[ترجمه ترگمان]اقلام لوکس در طول یک بحران اقتصادی در کنار جاده قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Many clubs fall by the wayside for financial reasons.
[ترجمه گوگل]بسیاری از باشگاه ها به دلایل مالی در حاشیه قرار می گیرند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از کلوپ ها به دلایل مالی از کنار جاده سقوط می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Near a tombstone-memorial by the wayside, I gazed on a crowd of boys.
[ترجمه گوگل]نزدیک یک بنای یادبود در کنار راه، به جمعیتی از پسران خیره شدم
[ترجمه ترگمان]نزدیک یک سنگ قبر در کنار جاده، به جمعیتی از پسرها چشم دوخته بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Once there was a wayside inn, now a pathetic ruin.
[ترجمه گوگل]زمانی مسافرخانه ای در کنار جاده وجود داشت، اکنون ویرانه ای رقت انگیز
[ترجمه ترگمان]یک بار یک مسافرخانه در راه بود، حالا یک ویرانه رقت انگیز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. But better singers fell by the wayside.
[ترجمه گوگل]اما خوانندگان بهتر کنار رفتند
[ترجمه ترگمان]اما خوانندگان بهتری از راه رسیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Many of her colleagues had fallen by the wayside.
[ترجمه گوگل]بسیاری از همکارانش در کنار جاده افتاده بودند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از همکارانش در کنار راه افتاده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Too many kids fall by the wayside.
[ترجمه گوگل]خیلی از بچه ها کنار راه می افتند
[ترجمه ترگمان] بچه های زیادی کنار جاده افتادن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A row of candles stood by the wayside.
[ترجمه گوگل]یک ردیف شمع کنار راه ایستاده بود
[ترجمه ترگمان]یک ردیف شمع کنار جاده ایستاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. How many more fell by the wayside in the process?
[ترجمه گوگل]چند نفر دیگر در این روند کنار رفتند؟
[ترجمه ترگمان]چند نفر دیگر در این روند به زمین افتادند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Street venders are forbidden to display their handicrafts on the wayside.
[ترجمه گوگل]فروشندگان خیابانی از به نمایش گذاشتن صنایع دستی خود در حاشیه راه منع می شوند
[ترجمه ترگمان]هنرمندان خیابانی ممنوع هستند که صنایع دستی خود را در راه به نمایش بگذارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بندر (اسم)
port, seaport, wayside

کنار جاده (اسم)
wayside, roadside

ایستگاه فرعی (اسم)
substation, wayside

انگلیسی به انگلیسی

• edge of a road, side of the road
at the edge of a road, at the side of a road
the wayside is the side of the road; an old-fashioned use.
if someone or something falls by the wayside, they do not have the strength, ability, or desire to continue in something that they have started, and so they fail or stop.
if something such as an idea or plan falls by the wayside, it is forgotten or ignored.

پیشنهاد کاربران

If someone falls by the wayside, they fail to finish an activity, and if something falls by the wayside, people stop doing it, making it, or using it
بیخیال شدن - دست از کار و هدف کشیدن ( البته این اسم است و فعل نیست و معنی بهتری به ذهنم نرسید )
به حاشیه رفت

بپرس