wayfarer

/ˈweɪfeərər//ˈweɪfeərə/

معنی: سالک، مسافر پیاده، عابر، رهرو، رهنورد
معانی دیگر: رهرو، رهنورد، سالک، مسافر پیاده

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: one who travels, esp. on foot.

جمله های نمونه

1. . . . a true wayfarer goes slow and steady
. . . رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود

2. a solitary wayfarer in this deserted street.
[ترجمه گوگل]یک مسافر تنها در این خیابان متروک
[ترجمه ترگمان]یک مسافر تنها در این خیابان متروک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In 1711 the saddle-sore wayfarer fell ill while dedicating a new chapel.
[ترجمه گوگل]در سال 1711، مسافری که دچار درد زین شده بود، هنگام وقف کلیسای جدید بیمار شد
[ترجمه ترگمان]مسافر از راه ورود به کلیسای جدید، در حالی که یک کلیسای جدید را به صورت یک کلیسای جدید ساخته بود، بیمار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Only one windsurf or Wayfarer week may be booked; for two successive weeks book the local sailing holiday.
[ترجمه گوگل]فقط یک هفته موج سواری یا Wayfarer ممکن است رزرو شود برای دو هفته متوالی تعطیلات محلی قایقرانی را رزرو کنید
[ترجمه ترگمان]تنها یک هفته یا هفته ممکن است رزرو شود؛ به مدت دو هفته متوالی تعطیلات قایقرانی محلی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Thou art the solitary wayfarer in this deserted street.
[ترجمه گوگل]تو رهرو تنهای این خیابان متروک هستی
[ترجمه ترگمان]تنها راه گذر در این خیابان متروک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The physicians at first laughed at the unknown wayfarer.
[ترجمه گوگل]پزشکان ابتدا به مسافر ناشناس خندیدند
[ترجمه ترگمان]پزشکان ابتدا به این مسافر ناشناس خندیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The thirsty wayfarer was glad to find a fresh spring near the road.
[ترجمه گوگل]مسافر تشنه از یافتن چشمه ای تازه در کنار جاده خوشحال شد
[ترجمه ترگمان]راه گذر تشنه یک چشمه تازه در کنار جاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It was the wayfarer whom we have seen wandering about in search of shelter.
[ترجمه گوگل]این مسافری بود که ما دیده ایم که در جستجوی سرپناهی در اطرافش سرگردان است
[ترجمه ترگمان]مسافری است که ما در جستجوی پناهگاهی کمین کرده ایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It was difficult to encounter a wayfarer of more wretched appearance.
[ترجمه گوگل]مواجهه با مسافری با ظاهر بدتر دشوار بود
[ترجمه ترگمان]برخورد با یک مسافر دیگر دشوار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The wayfarer was lean and keen - featured, and somewhat bowed at the shoulders.
[ترجمه گوگل]مسافر لاغر و مشتاق بود - برجسته، و تا حدودی به شانه ها تعظیم کرد
[ترجمه ترگمان]این مسافر لاغر و نازک بود و در حالی که اندکی به شانه های او خم شده بود، خم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We've planted every kind of native tree you could think of in a hedge, including crab apple and wayfarer tree.
[ترجمه گوگل]ما هر نوع درخت بومی را که فکرش را بکنید در پرچین کاشته ایم، از جمله سیب خرچنگ و درخت راهرو
[ترجمه ترگمان]ما هر نوع درختی را که می توانید در یک حصار، از جمله سیب خرچنگ و درخت wayfarer، در نظر بگیرید، کار کرده ایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. And he lifted up his eyes and saw the wayfarer in the square of the city.
[ترجمه گوگل]و چشمان خود را برافراشت و رهگذر را در میدان شهر دید
[ترجمه ترگمان]و چشمان خود را بلند کرد و راه گذر را در میدان شهر دید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سالک (اسم)
devotee, disciple, aleppo boil, wayfarer, mystic, traveler

مسافر پیاده (اسم)
wayfarer, ganger

عابر (اسم)
passage, wayfarer, traveler, passer-by, passer, viator

رهرو (اسم)
wayfarer, passer-by, viator

رهنورد (اسم)
wayfarer, traveler, roadster, traveller

انگلیسی به انگلیسی

• wanderer, traveler
a wayfarer is a traveller who walks from place to place; an old-fashioned word.

پیشنهاد کاربران

بپرس