1. a wavy flame
شعله ی لرزان
2. a wavy lake
دریاچه ی پر موج
3. a wavy terrain
زمین ناهموار
4. the wavy surface of the wall
رویه ی موجدار دیوار
5. in the folds of her wavy hair
در لابلای گیسوان فرفری او
6. She had short, wavy brown hair.
[ترجمه گوگل]موهای کوتاه و قهوه ای موج دار داشت
[ترجمه ترگمان]موهای کوتاه و مجعد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Devil killer body, a large wavy golden hair shine, slender legs wearing a yellow goose miniskirts, show figure of the perfect.
[ترجمه گوگل]بدن قاتل شیطان، درخشش موهای طلایی موج دار بزرگ، پاهای باریک پوشیده از دامن کوچک غازی، چهره ای عالی را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]بدن قاتل شیطان که موهای مجعد طلایی و پاهای باریک دارد و یک غاز زرد رنگ به تن دارد، اندام او را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. She drew a wavy line under the word.
9. Her long wavy hair was tied back with a bow.
[ترجمه گوگل]موهای موج دار بلندش با پاپیون بسته شده بود
[ترجمه ترگمان]موهای مجعدش با کمانی بسته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Her hair is naturally wavy.
[ترجمه گوگل]موهای او به طور طبیعی موج دار است
[ترجمه ترگمان]موهای او به طور طبیعی مواج است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Wavy Gravy is the only living ice cream flavor.
[ترجمه گوگل]سس مواج تنها طعم بستنی زنده است
[ترجمه ترگمان]Wavy Gravy تنها طعم بستنی زنده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. To others it is the wavy symbol of the primal waters attached to the cross of matter.
[ترجمه گوگل]برای دیگران این نماد موج دار آب های اولیه است که به صلیب ماده متصل شده اند
[ترجمه ترگمان]برای برخی دیگر، نماد موجی از آب های اولیه متصل به صلیب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The grain is narrowly interlocked, sometimes wavy or variegated, producing roe or narrow ribbon striped figure on quartered surfaces.
[ترجمه گوگل]دانهها باریک در هم قفل شدهاند، گاهی اوقات موجدار یا رنگارنگ هستند که شکلهای نواری یا نواری باریک را روی سطوح چهارگانه ایجاد میکنند
[ترجمه ترگمان]دانه ها به سختی درهم قفل شده اند، گاهی موجی یا چند variegated، تولید سهام و یا نوار باریک روبان راه راه در سطوح quartered
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Lamb, who was short and had wavy, blonde hair, wore a tracksuit and plimsolls.
[ترجمه گوگل]بره که قد کوتاهی داشت و موهای بلوند و موج دار داشت، لباس ورزشی و شلواری به تن داشت
[ترجمه ترگمان]بره که کوتاه بود و موهای مجعد و بلوند داشت، tracksuit و plimsolls به تن داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. Brown, wavy hair - not that really dark brown, but the sort that goes lighter in the sun.
[ترجمه گوگل]موهای قهوهای و موجدار - نه آنقدرها که واقعاً قهوهای تیره هستند، بلکه از آنهایی که در نور خورشید روشنتر میشوند
[ترجمه ترگمان]قهوه ای، موهای موج دار - نه آن قهوه ای تیره، بلکه نوعی که در نور خورشید روشن تر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
17. She had long wavy brown hair, and a gentle, kind face.
[ترجمه گوگل]او موهای بلند قهوه ای موج دار و چهره ای ملایم و مهربان داشت
[ترجمه ترگمان]موهای بلند و مجعد داشت و صورتی مهربان و مهربان داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید