wavelet

/ˈweɪvlət//ˈweɪvlət/

موج کوچک، خیزابچه، خیزک، خیزاب کوچک

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a little wave or ripple.

جمله های نمونه

1. It uses a Wavelet algorithm for video compression and provides compact disk quality audio and broadcast quality video.
[ترجمه گوگل]از یک الگوریتم Wavelet برای فشرده سازی ویدئو استفاده می کند و صدای با کیفیت دیسک فشرده و ویدئو با کیفیت پخش را ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]این روش از یک الگوریتم موجک برای فشرده سازی ویدئو استفاده می کند و ویدیویی با کیفیت دیسک فشرده و ویدیویی با کیفیت پخش می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The phase information of wavelet transform used in the algorithm is invariant with respect to flat fading, and can resist multipath fading of frequency-selecting channel in quite a few degree.
[ترجمه گوگل]اطلاعات فاز تبدیل موجک مورد استفاده در الگوریتم با توجه به محو شدن مسطح ثابت است و می تواند در برابر محو شدن چند مسیری کانال انتخاب کننده فرکانس در درجه کمی مقاومت کند
[ترجمه ترگمان]اطلاعات فازی تبدیل موجک مورد استفاده در این الگوریتم نسبت به محو شدن یکنواخت تغییر ناپذیر است و می تواند در برابر محوشدگی چند مسیره با انتخاب کانال در چند درجه مقاومت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. On the basis of integrating the wavelet de-noising, the theory of phase space reconstruction and LSSVM, a modeling and forecasting technique is put forward.
[ترجمه گوگل]بر اساس ادغام نویز زدایی موجک، تئوری بازسازی فضای فاز و LSSVM، یک تکنیک مدل‌سازی و پیش‌بینی ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]براساس یکپارچه کردن موجک de، تئوری بازسازی فضای فاز و LSSVM، یک تکنیک مدل سازی و پیش بینی به جلو ارائه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Face recognition process is the use of wavelet methods, we believe that useful.
[ترجمه گوگل]فرآیند تشخیص چهره استفاده از روش های موجک است، ما معتقدیم که مفید است
[ترجمه ترگمان]فرآیند تشخیص چهره استفاده از روش های موجک است، ما معتقدیم که مفید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Based on two-dimensional tensor product B-spline wavelet on the interval(BSWI), a class of flat shell elements was constructed with good performance.
[ترجمه گوگل]بر اساس موجک B-spline محصول تانسور دو بعدی در بازه (BSWI)، یک کلاس از عناصر پوسته تخت با عملکرد خوب ساخته شد
[ترجمه ترگمان]براساس داده های دو بعدی تانسور مرتبه B در فاصله (BSWI)، یک کلاس از عناصر پوسته صاف با عملکرد خوب ساخته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A quadratic phase factor and DOG wavelet transform function are introduced into traditional matched filter to sharpen correlation peak, which is fabricated by computer generated hologram.
[ترجمه گوگل]یک ضریب فاز درجه دوم و تابع تبدیل موجک DOG به فیلتر همسان سنتی برای تشدید اوج همبستگی، که توسط هولوگرام تولید شده توسط رایانه ساخته می‌شود، وارد می‌شوند
[ترجمه ترگمان]یک ضریب فاز درجه دو و تابع تبدیل موجک سگ به یک فیلتر منطبق سنتی برای تیز کردن ضریب همبستگی معرفی می شوند، که توسط کامپیوتر تولید شده توسط کامپیوتر ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Hence approximated sampling theorem in the wavelet packets space is obtained.
[ترجمه گوگل]از این رو قضیه نمونه برداری تقریبی در فضای بسته های موجک به دست می آید
[ترجمه ترگمان]از این رو، قضیه نمونه برداری در فضای بسته موجک به دست می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Wavelet transform is a nee signal and image processing tool developed in recent years.
[ترجمه گوگل]تبدیل موجک یک ابزار پردازش سیگنال و تصویر nee است که در سال‌های اخیر توسعه یافته است
[ترجمه ترگمان]تبدیل موجک یک ابزار پردازش تصویر و پردازش تصویر است که در سال های اخیر گسترش پیدا کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Furthermore, the fractal theory, geostatistics and wavelet method are already used to study the scaling transformation.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، نظریه فراکتال، زمین آمار و روش موجک در حال حاضر برای مطالعه تبدیل مقیاس بندی استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، از تئوری مقطعی، زمین آمار و روش موجک برای مطالعه تغییر مقیاس بندی استفاده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The wavelet coefficients are selected by Human Visual System ( HVS ) to ensure the transparence of watermarking.
[ترجمه گوگل]ضرایب موجک توسط Human Visual System (HVS) برای اطمینان از شفافیت واترمارکینگ انتخاب می شوند
[ترجمه ترگمان]ضرایب موجک توسط سیستم بصری انسان (hvs)انتخاب می شوند تا از transparence of اطمینان حاصل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In this experiments, continuous and discrete wavelet transforms are applied.
[ترجمه گوگل]در این آزمایش، تبدیل موجک پیوسته و گسسته اعمال می شود
[ترجمه ترگمان]در این آزمایش ها تبدیل موجک پیوسته و گسسته اعمال می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In this paper, the wavelet transformations application in rock test signal analysis is studied.
[ترجمه گوگل]در این مقاله، کاربرد تبدیل موجک در آنالیز سیگنال تست سنگ مورد بررسی قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]در این مقاله کاربرد تبدیل موجک در تحلیل سیگنال آزمایشی سنگ مورد بررسی قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The result prove that wavelet envelope spectrum method is able to detect rolling bearing fault efficiently, and it is a valid methods of incipient failure detection.
[ترجمه گوگل]نتایج ثابت می‌کند که روش طیف پوششی موجک قادر به تشخیص عیب یاتاقان غلتشی است و یک روش معتبر برای تشخیص خرابی اولیه است
[ترجمه ترگمان]نتیجه ثابت می کند که روش کنترل پوشش موجک قادر به تشخیص کارایی دارای خطا می باشد و این روش یک روش معتبر برای تشخیص شکست اولیه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Then, the watermarks are embedded into the wavelet coefficients by using the improved binary operation methods.
[ترجمه گوگل]سپس، واترمارک ها با استفاده از روش های بهبود عملکرد باینری در ضرایب موجک جاسازی می شوند
[ترجمه ترگمان]سپس، با استفاده از روش های عملیات دودویی بهبود یافته در ضرایب موجک گنجانده شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The successful application of the wavelet analysis in edge detector, image fusion, image decomposition is emphasized.
[ترجمه گوگل]بر کاربرد موفقیت آمیز آنالیز موجک در آشکارساز لبه، همجوشی تصویر، تجزیه تصویر تاکید شده است
[ترجمه ترگمان]کاربرد موفقیت آمیز تحلیل موجک در آشکارساز لبه، ترکیب تصویر، تجزیه تصویر مورد تاکید قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[زمین شناسی] موجک
[آمار] موجک

انگلیسی به انگلیسی

• small wave, ripple

پیشنهاد کاربران

wavelet ( آمار )
واژه مصوب: موجک
تعریف: [آمار] تابعی که در یک دورۀ زمانی خاص مانند یک موج نوسان می کند و به صورت موضعی مستهلک می شود |||[اقیانوس شناسی] نوسان موج مانند کوچکی که دامنۀ آن از صفر آغاز می شود و افزایش می یابد و سپس به صفر بازمی گردد|||[ژئوفیزیک] تپِ لرزه ای شامل تنها چند دوره

بپرس