wave guide


(فیزیک) موج بر، هادی موج

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a piece of hollow metal tubing used for the conduction or directional transmission of microwaves.

جمله های نمونه

1. A schematic diagram of an optical waveguide with a surface-immobilised antibody, designed for the competitive immunoassay of an antigen.
[ترجمه گوگل]یک نمودار شماتیک از یک موجبر نوری با یک آنتی بادی بی حرکت در سطح، که برای سنجش ایمنی رقابتی یک آنتی ژن طراحی شده است
[ترجمه ترگمان]دیاگرام شماتیک یک موجبر نوری با آنتی بادی immobilised سطح، برای immunoassay رقابتی یک آنتی ژن طراحی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The opto- galvanic effect (OGE) of COwaveguide laser, and COwaveguide laser stabilized by OGE and tuned by the compound cavity were investigated.
[ترجمه گوگل]اثر نوری گالوانیکی (OGE) لیزر COwaveguide و لیزر COwaveguide تثبیت شده توسط OGE و تنظیم شده توسط حفره ترکیبی مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]اثر opto - galvanic (OGE)از لیزر COwaveguide و لیزر COwaveguide توسط OGE و تنظیم شده توسط محفظه ترکیب مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The cutoff wavelength of ridge waveguide is very closed to the ridge position. It can be changed by changing the ridge position.
[ترجمه گوگل]طول موج برش موجبر برجستگی به موقعیت برجستگی بسیار بسته است با تغییر موقعیت رج می توان آن را تغییر داد
[ترجمه ترگمان]طول موج خاموشی هادی موج بر روی صخره خیلی بسته به نظر می رسد این می تواند با تغییر موضع ridge تغییر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The waveguide propagation condition and analytical methods are deduced from Maxwell's equations.
[ترجمه گوگل]شرایط انتشار موجبر و روش های تحلیلی از معادلات ماکسول استنباط می شود
[ترجمه ترگمان]شرایط انتشار موج بر هادی و روش های تحلیلی از معادلات ماکسول استنتاج شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The reflection and transmission of coaxial waveguide partially filled with chiral media were solved by a method which combined the multimode network theory with a rigorous mode matching procedure.
[ترجمه گوگل]انعکاس و انتقال موجبر کواکسیال که تا حدی با رسانه کایرال پر شده است با روشی حل شد که نظریه شبکه چند حالته را با یک روش تطبیق حالت دقیق ترکیب می‌کرد
[ترجمه ترگمان]بازتاب و انتقال موجبر coaxial تا حدی با استفاده از یک روش حل شد که نظریه شبکه multimode را با یک رویه تطبیق حالت سخت ترکیب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The optical waveguide ring resonator is the key sensing unit of the resonator integrated-optic gyro. Its finesse determines the measuring accuracy of the gyro.
[ترجمه گوگل]تشدید کننده حلقه موجبر نوری واحد سنجش کلیدی ژیروسکوپ نوری مجتمع تشدید کننده است ظرافت آن دقت اندازه گیری ژیروسکوپ را تعیین می کند
[ترجمه ترگمان]تشدیدگر نوری حلقوی نوری، واحد سنجش کلیدی ژیروسکوپ نوری integrated - نوری است finesse آن دقت اندازه گیری ژیرو را تعیین می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Secondly, dual- or tri-bend rectangular waveguide transmission line was designed to realize the transmission of TE01 mode, without stimulating higher order modes.
[ترجمه گوگل]ثانیا، خط انتقال موجبر مستطیلی دو یا سه خم برای تحقق انتقال حالت TE01، بدون تحریک حالت های مرتبه بالاتر طراحی شده است
[ترجمه ترگمان]دوم، خط انتقال موجبر مستطیلی یا سه جانبه برای تشخیص انتقال حالت TE۰۱ بدون تحریک حالت های مرتبه بالاتر طراحی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The frequency band gaps of one-dimensional comb-like waveguide photonic crystals were investigated.
[ترجمه گوگل]شکاف های باند فرکانس کریستال های فوتونی موجبر یک بعدی شانه مانند مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]شکاف های باند فرکانس از کریستال های فوتونی یک بعدی - مانند کریستال های فوتونی دو بعدی مورد بررسی قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Compare to the normal rectangular waveguide, ridge waveguide has the character of broader bandwidth, smaller dimension, lower equivalent characteristic impedance, etc.
[ترجمه گوگل]در مقایسه با موجبر مستطیلی معمولی، موجبر برآمدگی دارای ویژگی پهنای باند وسیع تر، ابعاد کوچکتر، امپدانس مشخصه معادل کمتر و غیره است
[ترجمه ترگمان]مقایسه با موجبر مستطیلی معمول، موجبر ridge دارای ویژگی پهنای باند وسیع، بعد کوچک تر، امپدانس مشخصه معادل پایین تر و غیره است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Optical effects in intersectional silicon waveguide switch are investigated by using beam propagation method.
[ترجمه گوگل]اثرات نوری در سوئیچ موجبر سیلیکونی متقاطع با استفاده از روش انتشار پرتو بررسی شده است
[ترجمه ترگمان]تاثیرات نوری در سوییچ موج بر روی موجبر intersectional با استفاده از روش انتشار پرتو بررسی می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Mircrostrip and waveguide are two important kinds of microwave transmission line which are widely used in microwave area.
[ترجمه گوگل]Mircrostrip و Waveguide دو نوع مهم از خطوط انتقال مایکروویو هستند که به طور گسترده در منطقه مایکروویو استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]Mircrostrip و موجبر دو نوع مهم از خطوط انتقال مایکروویو هستند که به طور گسترده در حوزه مایکروویو استفاده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. An asymmetric ridge waveguide slot array is a novel linear array radiating element for phased array antenna.
[ترجمه گوگل]آرایه شکاف موجبر برجستگی نامتقارن یک عنصر تابشی آرایه خطی جدید برای آنتن آرایه فازی است
[ترجمه ترگمان]آرایه بازتابی نامتقارن یک آرایه خطی با آرایه خطی جدید برای آنتن های آرایه فازی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. However, the drawback of the rectangular waveguide ferrite circulator lies in the integration difficulty with other planar circuits, which restrict its applications in HMIC and MMIC.
[ترجمه گوگل]با این حال، اشکال گردشگر فریت موجبر مستطیلی در دشواری ادغام با مدارهای مسطح دیگر است که کاربردهای آن را در HMIC و MMIC محدود می کند
[ترجمه ترگمان]با این حال، عیب فریت فریت (circulator circulator)به سختی در مشکل ادغام با مدارهای مسطح دیگر قرار دارد که کاربردهای آن را در HMIC و MMIC محدود می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Design of a microwave rectangular waveguide diplexer for LMDS is presented.
[ترجمه گوگل]طراحی یک دیپلکسر موجبر مستطیلی مایکروویو برای LMDS ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]طراحی یک موجبر مستطیلی مستطیلی برای diplexer برای LMDS ارایه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Nowadays the ions with energies of several MeV are often implanted into the optical materials to form waveguide structures of several microns beneath the surface of the sample.
[ترجمه گوگل]امروزه یون هایی با انرژی چندین MeV اغلب در مواد نوری کاشته می شوند تا ساختارهای موجبر چند میکرونی را در زیر سطح نمونه تشکیل دهند
[ترجمه ترگمان]امروزه یون ها با انرژی های چند MeV اغلب در مواد نوری پیوند می خورند تا ساختارهای موجبر چند میکرون را زیر سطح نمونه شکل دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[برق و الکترونیک] موج بر
[زمین شناسی] موج بر - ناحیه ای، معمولاً یک لایه، در جو، اقیانوس یا سنگ کره که تمایل به فرستادن یا انتقال انرژی لرزه ای دارد.
[پلیمر] موج رسان
[برق و الکترونیک] موجبر لوله فلزی استوانه ای یا مستطیلی که دارای سطح مقطع از پیش تعیین شده است و به طور خاص برای هدایت امواج الکترومغناطیس بسامد بالا از داخل آن طراحی شده است.

انگلیسی به انگلیسی

• device used to conduct and direct microwaves

پیشنهاد کاربران

بپرس