waterway

/ˈwɒtəˌrwe//ˈwɔːtəweɪ/

معنی: ابراه، مسیر، راه آبی، مسیر ابی، مسیردریایی و رودخانهای
معانی دیگر: آبراه (اعم از کانال یا رودخانه یا راه دریایی)، آبراهه، آوره، راه ابی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a body of water, such as a river or stream, large enough for transportation.
مشابه: channel

جمله های نمونه

1. a waterway
یک آبراه

2. england's occuption of that waterway
تصرف آن آبراه توسط انگلستان

3. The waterway has proved an invaluable asset.
[ترجمه گوگل]آبراه یک دارایی ارزشمند است
[ترجمه ترگمان]این آبراه یه مهره با ارزش رو ثابت کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There has been a navigable waterway to Exeter, in fact, since the sixteenth century.
[ترجمه گوگل]در واقع از قرن شانزدهم یک آبراه قابل کشتیرانی به اکستر وجود داشته است
[ترجمه ترگمان]در واقع از قرن شانزدهم یک مسیر آبی قابل کشتیرانی برای اکستر وجود داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It is a pristine waterway and kept that way by the many thoughtful campers that use the faculties along the way.
[ترجمه گوگل]این یک آبراه بکر است و بسیاری از کمپینگان متفکری که در طول مسیر از دانشکده ها استفاده می کنند، آن را حفظ کرده است
[ترجمه ترگمان]این یک راه آبی بکر است و آن راه را توسط بسیاری از افرادی که فکر می کنند در طول مسیر از دانشکده ها استفاده می کنند، حفظ کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It was slow going. down the waterway in the Johnboat.
[ترجمه گوگل]کند بود پایین آبراه در جان قایق
[ترجمه ترگمان]خیلی کند پیش می رفت از کانال آب در the
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The circular waterway remained until the early nineteenth-century when it was filled and converted into a road.
[ترجمه گوگل]آبراه دایره ای شکل تا اوایل قرن نوزدهم باقی ماند تا اینکه پر شد و به جاده تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]این آبراه مدور تا اوایل قرن نوزدهم زمانی که پر و تبدیل به یک جاده شد باقی ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They came out into a wide waterway which ended in docks.
[ترجمه گوگل]آنها به یک آبراه عریض که به اسکله ختم می شد بیرون آمدند
[ترجمه ترگمان]آن ها وارد یک آبراه عریض شدند که به بندر منتهی می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Sea, inland waterway, and road transport came under the control of the Commissariat as well as the railways.
[ترجمه گوگل]حمل و نقل دریایی، آبی داخلی و حمل و نقل جاده ای تحت کنترل کمیساریا و همچنین راه آهن قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]دریایی، waterway داخلی و حمل و نقل جاده ای تحت کنترل of و راه آهن قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Is the yard close to a stream, waterway or other body of water?
[ترجمه گوگل]آیا حیاط نزدیک به نهر، آبراه یا آب دیگری است؟
[ترجمه ترگمان]حیاط نزدیک نهر، آبراه یا دیگر بدن است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There are difficulties when ARPA applied to narrow waterway.
[ترجمه گوگل]هنگامی که ARPA برای آبراه باریک اعمال می شود، مشکلاتی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]هنگامی که ARPA به راه آبی محدود اعمال شد، مشکلاتی وجود دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Some 500 km of inland waterway channels will also be improved.
[ترجمه گوگل]حدود 500 کیلومتر کانال آب داخلی نیز بهبود خواهد یافت
[ترجمه ترگمان]حدود ۵۰۰ کیلومتر از کانال های آبی داخلی نیز بهبود خواهند یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Cengang Bridge, 793 meters astride Cengang waterway, connecting Cengang and Lidiao Isle.
[ترجمه گوگل]پل چنگانگ، ۷۹۳ متری روی آبراه چنگانگ، چنگانگ و جزیره لیدیائو را به هم متصل می‌کند
[ترجمه ترگمان]پل Cengang، ۷۹۳ متر در مسیر آبی مایل به آبی، اتصال Cengang و جزیره Lidiao
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Then continue to Nyhavn, a narrow waterway dug by soldiers in 167
[ترجمه گوگل]سپس به نیهاون ادامه دهید، آبراه باریکی که سربازان در سال 167 حفر کردند
[ترجمه ترگمان]سپس به Nyhavn ادامه می دهد، یک آبراه باریک که توسط سربازان در ۱۶۷ کشور حفر شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Arid areas such as this provides an important waterway.
[ترجمه گوگل]مناطق خشک مانند این یک آبراه مهم را فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]مناطق خشک مانند این، یک راه آبی مهم را فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ابراه (اسم)
canal, waterway

مسیر (اسم)
distance, direction, way, road, path, route, course, line, track, waterway, orbit, itinerary, traverse, riverbed, tideway

راه آبی (اسم)
waterway

مسیر ابی (اسم)
waterway

مسیر دریایی و رودخانه ای (اسم)
waterway

تخصصی

[عمران و معماری] آبراهه - راه آبی - مسیر آبی - آبروگاه - دهانه عبور آب - مسیل
[زمین شناسی] آبراهه
[آب و خاک] آبراهه
[آب و خاک] آبراه چمنی
[آب و خاک] آبراه

انگلیسی به انگلیسی

• channel or way for water; navigable body of water (river, channel, etc.)
a waterway is a canal, river, or narrow channel of sea which boats can sail along.

پیشنهاد کاربران

راه آبی. آبراه. کانال. مسیر آبی
مثال:
We use oceans, seas, rivers and lakes as waterways to carry goods, passengers, etc.
ما از اقیانوس ها، دریاها، رودخانه ها و دریاچه ها به عنوان مسیرهای آبی برای حمل کالاها و مسافران و غیره استفاده می کنیم.
مسیر آبی
رودخانه، کانال و غیره که قایق ها می توانند در امتداد آن حرکت کنند
جوی آب

بپرس