watertight

/ˈwɒtərˌtaɪt//ˈwɔːtətaɪt/

معنی: کیپ، مانع دخول اب
معانی دیگر: (مجازی) بی عیب، انکارناپذیر، تخطی ناپذیر، محکم، بی چون و چرا، مانع دخول آب، پاد آب، آب بندی شده، نفوذناپذیر، مجرای تنگ

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: watertightness (n.)
(1) تعریف: constructed so tightly that water cannot enter or leave.
متضاد: leaky

(2) تعریف: leaving no flaws, ambiguities, or possibilities for evasion.
متضاد: flawed

- a watertight plan
[ترجمه شاداب] طرح بی نقص
|
[ترجمه گوگل] یک طرح ضد آب
[ترجمه ترگمان] برنامه ضد آب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1.
پاد آب،نفوذ ناپذیر توسط آب،آب بندی شده

2.
پاد آب،آب بندی شده

3. a watertight plan
نقشه ای که مو لای درزش نمی رود.

4. The roof has been made watertight.
[ترجمه Vids] اون خوش شانسه که بهانه اش بدون عیب و نقصه
|
[ترجمه گوگل]سقف ضد آب ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]سقف ضد آب شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Lucky for him, his alibi is watertight.
[ترجمه گوگل]برای او خوش شانس است، عذر او آب نخورده است
[ترجمه ترگمان]از خوش شانسی اون، عذرش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The flask is completely watertight, even when laid on its side.
[ترجمه رز] فلاسک کاملا ضد آب است، حتی موقعی که به پهلو باشد
|
[ترجمه گوگل]فلاسک کاملاً ضد آب است، حتی اگر به پهلو گذاشته شود
[ترجمه ترگمان]شیشه کاملا ضد آب است، حتی زمانی که کنار آن قرار گرفته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The case has to be made watertight.
[ترجمه گوگل]کیس باید ضد آب باشد
[ترجمه ترگمان]این مورد باید ضد آب شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Unless the ban is watertight, EU laws will overturn it.
[ترجمه Shad] قوانین اتحادیه اروپا انرا رد خواهد کرد مگر اینکه بی عیب و نقص باشد
|
[ترجمه گوگل]قوانین اتحادیه اروپا آن را لغو می کند مگر اینکه این ممنوعیت کاملاً ضد آب باشد
[ترجمه ترگمان]قوانین اتحادیه اروپا آن را لغو خواهند کرد مگر اینکه این تحریم ضد آب باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. But the Basle convention fails to offer a watertight answer to the awkward question: which waste is hazardous?
[ترجمه Shad] اما کنوانسیون basle در ارایه پاسخ کامل و بی نقص به سوال ناجور کدام زباله ها خطرناک هستند شکست خورد
|
[ترجمه گوگل]اما کنوانسیون بازل نمی تواند پاسخ محکمی به این سوال بیهوده ارائه دهد: کدام زباله خطرناک است؟
[ترجمه ترگمان]اما کنوانسیون Basle در ارائه پاسخ ضد آب در پاسخ به این سوال نامناسب که هدر دادن آن خطرناک است، ناموفق بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. On this framework they constructed an airand watertight chamber, with the curtain wall as one of its sides.
[ترجمه گوگل]آنها بر روی این چارچوب یک محفظه ضد آب ساختند که دیوار پرده یکی از اضلاع آن بود
[ترجمه ترگمان]در این چارچوب آن ها یک اتاق ضد آب و ضد آب بنا کردند و دیوار پرده ای یکی از طرفین آن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A completely watertight one was obviously impossible; and it would also be sufficiently unusual to be suspicious.
[ترجمه گوگل]کاملاً ضد آب بدیهی است غیرممکن بود و همچنین به اندازه کافی غیرعادی خواهد بود که مشکوک باشد
[ترجمه ترگمان]کاملا غیر ممکن بود؛ و همچنین به اندازه کافی غیر معمول بود که بدگمان باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Or thaw it in cold water in its watertight wrapper for more rapid thawing.
[ترجمه گوگل]یا آن را در آب سرد در لفاف ضد آب آن برای آب شدن سریعتر ذوب کنید
[ترجمه ترگمان]یا آب سرد آب آن را آب یخ کرده بود تا ذوب شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The cameras had been stored in watertight containers.
[ترجمه گوگل]دوربین ها در ظروف ضد آب نگهداری می شدند
[ترجمه ترگمان]دوربین ها در ظروف ضد آب نگهداری شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They're doing some repairs on the church to make the roof more watertight.
[ترجمه گوگل]آنها در حال انجام برخی تعمیرات در کلیسا هستند تا سقف را ضد آب تر کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها در کلیسا تعمیرات انجام می دهند تا سقف را ضد آب کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The rules state that samples must be enclosed in two watertight containers.
[ترجمه گوگل]قوانین بیان می کند که نمونه ها باید در دو ظرف ضد آب محصور شوند
[ترجمه ترگمان]این قانون بیان می کند که نمونه ها باید در دو کانتینر ضد آب محصور شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کیپ (صفت)
tight, chock, watertight, chock-a-block, chock-full, well-set

مانع دخول اب (صفت)
watertight

تخصصی

[عمران و معماری] ناتراوا - آببندی
[زمین شناسی] آببند-ناتراوا

انگلیسی به انگلیسی

• waterproof; hermetical; cannot be refuted
a watertight container or door does not allow water to get into it or past it because it is tightly sealed.
if something such as a guarantee or plan is watertight, it has been put together very carefully, so that it deals with everything which it should deal with, and nobody can criticize it or argue about it.

پیشنهاد کاربران

ضد آب / نقشه و برنامه ای که مو لای درزش نمی رود ( صفت است )
ضد آب
watertight ( حمل‏ونقل دریایی )
واژه مصوب: ضدِآب
تعریف: ویژگی درها و اتصالات و قطعات و بخش هایی که از نفوذ آب به داخل و به بیرون جلوگیری می کنند
Something that is watertight is perfectly designed and without any flaw.
waterproof

مانع دخول آب ، کیپ
بی عیب و نقص ، بی کم و کاستی ،
کامل و تمام عیار طراحی شده
Perfectly designed , without any flaws
آب بند

بپرس