هم معنی حوزه آبریز ( معنای اصلی ) ، و هم نقطه عطف یا لحظه سرنوشت ساز ( معنای استعاری ) .
### ۱. معنای اصلی: حوزه آبریز ( Geographical meaning )
ریشه این معنی از طبیعت میاد:
- در جغرافیا، watershed به منطقه ای گفته می شه که آب باران یا برف ذوب شده از سراشیبی هاش به یک رودخانه، دریاچه یا آبگیر مشخص جاری می شه.
... [مشاهده متن کامل]
- این منطقه مثل یک "تقسیم کننده طبیعی" عمل می کنه؛ آب هایی که در دو طرفش می افتن، ممکنه به دو رود مختلف بریزن.
🔹 ریشه لغوی:
"Water" = آب
"Shed" = ریختن، جاری شدن
پس: watershed = جایی که آب به دو سمت جاری می شه
- - -
### ۲. معنای استعاری: نقطه عطف ( Figurative meaning )
این معنی از مفهوم تغییر جهت گرفته شده:
- همون طور که در یک watershed طبیعی، آب ها از یک نقطه به دو مسیر متفاوت می رن، در زندگی یا تاریخ هم گاهی یک لحظه می تونه مسیر آینده رو عوض کنه.
- بنابراین، واژه ی "watershed" در زبان انگلیسی استعاره ای شده برای لحظه ای که بعدش همه چیز تغییر می کنه.
📌 به عبارت ساده:
> درست مثل یک تپه که از اون به بعد مسیر آب عوض می شه، بعضی لحظه ها هم مسیر زندگی، سیاست، تاریخ یا احساسات رو عوض می کنن.
- - -
### نمونه مقایسه برای درک بهتر:
جغرافیایی :This river lies in a large watershed. رودخانه در یک حوزه آبریز بزرگ قرار داره.
استعاری |:That speech was a watershed moment in civil rights history. آن سخنرانی نقطه عطفی در تاریخ حقوق مدنی بود؛ بعد از آن مسیر جامعه عوض شد.
### Meaning of "watershed" in English and Persian
1. Literal meaning ( geographical ) :
A watershed is an area of land where all the water drains into a common outlet, such as a river or lake.
فارسی: حوزه آبریز، منطقه ای که آب باران در آن جمع شده و به یک رود یا دریاچه می ریزد.
2. Figurative meaning ( common ) :
A watershed is a critical turning point or a moment of important change in history, life, or events.
فارسی: نقطه عطف، تغییر بزرگ، لحظهٔ سرنوشت ساز
- - -
### Common collocations with "watershed"
- watershed moment ( لحظه سرنوشت ساز )
- watershed event ( رویداد مهم )
- watershed decision ( تصمیم تعیین کننده )
- political watershed ( نقطه عطف سیاسی )
- cultural watershed ( تغییر فرهنگی عمده )
- - -
### Natural English Sentences Persian Translation
1. The invention of the internet was a watershed moment in human history.
اختراع اینترنت یک لحظه سرنوشت ساز در تاریخ بشر بود.
2. The 9/11 attacks were a political watershed for the United States.
حملات ۱۱ سپتامبر یک نقطه عطف سیاسی برای ایالات متحده بود.
3. Winning that award was a watershed in her acting career.
بردن آن جایزه، نقطه عطفی در حرفه بازیگری او بود.
4. This year marks a watershed in climate policy.
امسال یک نقطه عطف در سیاست های اقلیمی به شمار می رود.
- - -
### Short Conversation in English Persian Translation
A: Do you remember the moment you decided to change your career?
یادت میاد اون لحظه ای که تصمیم گرفتی شغلتو عوض کنی؟
B: Yes, it was a real watershed moment for me. I was tired of the routine.
آره، واقعاً یک لحظه سرنوشت ساز برای من بود. از یکنواختی خسته شده بودم.
- - -
A: That speech was powerful.
اون سخنرانی خیلی تأثیرگذار بود.
B: Absolutely. It felt like a cultural watershed.
کاملاً. مثل یک نقطه عطف فرهنگی بود.
chatgpt
### ۱. معنای اصلی: حوزه آبریز ( Geographical meaning )
ریشه این معنی از طبیعت میاد:
- در جغرافیا، watershed به منطقه ای گفته می شه که آب باران یا برف ذوب شده از سراشیبی هاش به یک رودخانه، دریاچه یا آبگیر مشخص جاری می شه.
... [مشاهده متن کامل]
- این منطقه مثل یک "تقسیم کننده طبیعی" عمل می کنه؛ آب هایی که در دو طرفش می افتن، ممکنه به دو رود مختلف بریزن.
🔹 ریشه لغوی:
"Water" = آب
"Shed" = ریختن، جاری شدن
پس: watershed = جایی که آب به دو سمت جاری می شه
- - -
### ۲. معنای استعاری: نقطه عطف ( Figurative meaning )
این معنی از مفهوم تغییر جهت گرفته شده:
- همون طور که در یک watershed طبیعی، آب ها از یک نقطه به دو مسیر متفاوت می رن، در زندگی یا تاریخ هم گاهی یک لحظه می تونه مسیر آینده رو عوض کنه.
- بنابراین، واژه ی "watershed" در زبان انگلیسی استعاره ای شده برای لحظه ای که بعدش همه چیز تغییر می کنه.
📌 به عبارت ساده:
> درست مثل یک تپه که از اون به بعد مسیر آب عوض می شه، بعضی لحظه ها هم مسیر زندگی، سیاست، تاریخ یا احساسات رو عوض می کنن.
- - -
### نمونه مقایسه برای درک بهتر:
جغرافیایی :This river lies in a large watershed. رودخانه در یک حوزه آبریز بزرگ قرار داره.
استعاری |:That speech was a watershed moment in civil rights history. آن سخنرانی نقطه عطفی در تاریخ حقوق مدنی بود؛ بعد از آن مسیر جامعه عوض شد.
فارسی: حوزه آبریز، منطقه ای که آب باران در آن جمع شده و به یک رود یا دریاچه می ریزد.
فارسی: نقطه عطف، تغییر بزرگ، لحظهٔ سرنوشت ساز
- - -
- watershed moment ( لحظه سرنوشت ساز )
- watershed event ( رویداد مهم )
- watershed decision ( تصمیم تعیین کننده )
- political watershed ( نقطه عطف سیاسی )
- cultural watershed ( تغییر فرهنگی عمده )
- - -
اختراع اینترنت یک لحظه سرنوشت ساز در تاریخ بشر بود.
حملات ۱۱ سپتامبر یک نقطه عطف سیاسی برای ایالات متحده بود.
بردن آن جایزه، نقطه عطفی در حرفه بازیگری او بود.
امسال یک نقطه عطف در سیاست های اقلیمی به شمار می رود.
- - -
یادت میاد اون لحظه ای که تصمیم گرفتی شغلتو عوض کنی؟
آره، واقعاً یک لحظه سرنوشت ساز برای من بود. از یکنواختی خسته شده بودم.
- - -
اون سخنرانی خیلی تأثیرگذار بود.
کاملاً. مثل یک نقطه عطف فرهنگی بود.
turning point نقطه عطف
watershed moment لحظه حساس
watershed moment لحظه حساس
نقطه عطف یا لحظه تاریخی
turning point, or historic moment.
مثال:
The day you got your braces off might have been a watershed moment in your life.
مثال: