waterloo

/ˈwɒtərˌluː//ˌwɔːtəˈluː/

شهر واترلو (در بلژیک - محل شکست نهایی ناپلئون از ویلینگتن انگلیسی)

جمله های نمونه

1. Napoleon was vanquished at the battle of Waterloo in 18
[ترجمه گوگل]ناپلئون در نبرد واترلو در سال 18 شکست خورد
[ترجمه ترگمان]ناپلئون در نبرد واترلو در سال ۱۸ مغلوب شد،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The victory over the French at Waterloo was Wellington's greatest triumph.
[ترجمه گوگل]پیروزی بر فرانسوی ها در واترلو بزرگترین پیروزی ولینگتون بود
[ترجمه ترگمان]پیروزی بر فرانسویان در واترلو بزرگ ترین پیروزی ولینگتون بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. On the train up to Waterloo, I felt like I was going on an adventure.
[ترجمه گوگل]در قطاری که به واترلو می رفت، احساس می کردم دارم به یک ماجراجویی می روم
[ترجمه ترگمان]در قطاری که به سوی واترلو می رفت، احساس می کردم که به دنبال ماجرا هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Napoleon was defeated at the Battle of Waterloo.
[ترجمه گوگل]ناپلئون در نبرد واترلو شکست خورد
[ترجمه ترگمان]ناپلئون در نبرد واترلو شکست خورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The site of the battle of Waterloo is in Belgium.
[ترجمه گوگل]محل نبرد واترلو در بلژیک است
[ترجمه ترگمان]محل نبرد واترلو در بلژیک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It was named Waterloo Bridge, after the famous battle.
[ترجمه گوگل]نام آن پل واترلو برگرفته از نبرد معروف است
[ترجمه ترگمان]این نام بر روی پل واترلو، پس از جنگ مشهور، نهاده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The train from Paris terminates at Waterloo.
[ترجمه گوگل]قطار پاریس در واترلو به پایان می رسد
[ترجمه ترگمان]قطار پاریس در واترلو به پایان می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He met his end at the Battle of Waterloo.
[ترجمه گوگل]او در نبرد واترلو به پایان رسید
[ترجمه ترگمان]در نبرد واترلو به پایان رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. One and a half to Waterloo, please.
[ترجمه گوگل]یک و نیم به واترلو، لطفا
[ترجمه ترگمان]یک و نیم برای واترلو، لطفا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The French were defeated at Waterloo in 18
[ترجمه گوگل]فرانسوی ها در واترلو در 18 شکست خوردند
[ترجمه ترگمان]فرانسویان در نبرد واترلو در سن ۱۸ سالگی شکست خوردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The painter depicted Napoleon at the Battle of Waterloo.
[ترجمه گوگل]نقاش ناپلئون را در نبرد واترلو به تصویر کشیده است
[ترجمه ترگمان]نقاش ناپلئون را در نبرد واترلو به تصویر کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. As for passenger services, the new Waterloo terminal is substantially complete.
[ترجمه گوگل]در مورد خدمات مسافری، ترمینال جدید واترلو کاملاً کامل شده است
[ترجمه ترگمان]در مورد خدمات مسافری، پایانه تازه واترلو به طور قابل توجهی کامل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. An old tramp was sleeping under Waterloo Bridge, his coat wrapped tight to keep out the cold.
[ترجمه گوگل]ولگرد پیری زیر پل واترلو خوابیده بود و کتش را محکم پیچیده بود تا از سرما جلوگیری کند
[ترجمه ترگمان]یک مرد ولگرد پیر زیر پل واترلو خوابیده بود و کتش را محکم به هم پیچیده بود تا سرما را از خود دور نگه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Wilmot, of Waterloo, Liverpool, is jointly accused with another man of stealing a radio cassette player from a car.
[ترجمه گوگل]ویلموت، اهل واترلو، لیورپول، به طور مشترک با مرد دیگری متهم به دزدیدن یک دستگاه پخش کاست رادیویی از یک ماشین است
[ترجمه ترگمان]Wilmot، از واترلو، لیورپول، به طور مشترک به مرد دیگری متهم می شود که یک کاست رادیویی را از ماشین دزدی کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. So much milk came into Waterloo that it was renowned for smelling of sour milk all day.
[ترجمه گوگل]آنقدر شیر وارد واترلو شد که در تمام طول روز به بوی شیر ترش شهرت داشت
[ترجمه ترگمان]آن قدر شیر وارد واترلو شد که تمام روز بوی شیر ترش می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• town in central belgium which was the scene of the final defeat of napoleon in 1815 by prussian and british forces; city in southeast ontario (canada); city in northeast iowa (usa); disastrous or decisive defeat

پیشنهاد کاربران

به سختی شکست خورده بود
"He met his Waterloo"
با آخرین شکست خردکننده اش مواجه شد.

بپرس