waterlog

/ˈwɒtərˌlɑːɡ//ˈwɒtərˌlɑːɡ/

غیر قابل استفاده شدن کشتی وغیره در اثر چکه ونفوذ اب، از اب خیس شدن

جمله های نمونه

1. Heavy rain meant the pitch was waterlogged.
[ترجمه گوگل]باران شدید باعث شد زمین غرق شده باشد
[ترجمه ترگمان]باران سنگین به معنای آب شدن آب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The match is off because of a waterlogged pitch.
[ترجمه گوگل]بازی به دلیل آبگرفتگی زمین تعطیل است
[ترجمه ترگمان]این مسابقه به دلیل زیر آب از آب در نظر گرفته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They couldn't play because the pitch was waterlogged.
[ترجمه گوگل]آنها نتوانستند بازی کنند زیرا زمین پر آب بود
[ترجمه ترگمان]نمی توانستند بازی کنند چون زمین از آب پوشیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The race was cancelled due to waterlogging.
[ترجمه گوگل]مسابقه به دلیل آبگرفتگی لغو شد
[ترجمه ترگمان]این مسابقه به دلیل to لغو شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It must not be waterlogged, but when improved with garden compost or manure it is ideal.
[ترجمه گوگل]نباید غرق آب شود، اما وقتی با کمپوست باغی یا کود دامی اصلاح شود ایده آل است
[ترجمه ترگمان]باید آب از آب در بیاید، اما وقتی با کمپوست کردن علف های هرز و کود شیمیایی بهبود پیدا کرد، ایده آل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It was associated with large waterlogged pits which contained leather offcuts, dung and other organic residues.
[ترجمه گوگل]این گودال با چاله های غرقابی بزرگ همراه بود که حاوی بریدگی های چرمی، سرگین و سایر بقایای آلی بود
[ترجمه ترگمان]آن مرتبط با حفره های آب شده بزرگی بود که حاوی offcuts چرمی، کود و دیگر باقی مانده ارگانیک بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Occasionally, waterlogged conditions can occur inside burial mounds-a temperate-climate version of the Siberian phenomenon.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات، شرایط غرقابی ممکن است در داخل تپه‌های تدفین رخ دهد - یک نسخه آب و هوایی معتدل از پدیده سیبری
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات، شرایط آب از آب ممکن است در تپه های مدفون رخ دهد - یک نسخه از آب و هوای معتدل از پدیده سیبری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Sweet pepper neither endures drought nor waterlog, not too much water need as well.
[ترجمه گوگل]فلفل شیرین نه خشکسالی را تحمل می کند و نه غرقابی را تحمل می کند، نه آب زیادی هم نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]فلفل شیرین نه خشکسالی را تحمل می کند و نه waterlog، بلکه نیاز به آب نیز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This paper analyzes the waterlog causes of the southern Anhui foothill area by synthesis and gives some prevention measures.
[ترجمه گوگل]این مقاله علل غرقابی ناحیه کوهپایه ای آنهویی جنوبی را با سنتز تجزیه و تحلیل می کند و برخی اقدامات پیشگیری را ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]این مقاله موجب تجزیه و تحلیل علل waterlog مناطق کوهستانی Anhui به واسطه سنتز و انجام برخی اقدامات پیشگیرانه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This paper has studied basic characters of agricultural waterlog in Jianghan plain, and restricted influence to agriculture with waterlog.
[ترجمه گوگل]این مقاله به بررسی ویژگی‌های اساسی غبارآب کشاورزی در دشت جیانگان و محدود کردن نفوذ کشاورزی با غبارآبی پرداخته است
[ترجمه ترگمان]این مقاله ویژگی های اصلی of کشاورزی در دشت Jianghan و نفوذ محدود به کشاورزی با waterlog را مورد مطالعه قرار داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Almost every year, there are floods or waterlog in our country, and the PLA often fights the disasters.
[ترجمه گوگل]تقریباً هر سال در کشور ما سیل یا آب گرفتگی رخ می دهد و PLA اغلب با بلایا مبارزه می کند
[ترجمه ترگمان]تقریبا هر ساله، سیل یا سیل در کشور ما وجود دارد و PLA اغلب با فجایع می جنگد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The match had to be abandoned because the pitch was waterlogged.
[ترجمه گوگل]مسابقه باید رها می شد زیرا زمین پر آب بود
[ترجمه ترگمان]مسابقه باید رها شود چرا که زمین زیر آب رفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Engineers were to begin Monday an attempt to dry out the waterlogged San Pedro mountain by drilling two 300-foot-deep wells.
[ترجمه گوگل]مهندسان قرار بود روز دوشنبه تلاشی را برای خشک کردن کوه غرقابی سان پدرو با حفاری دو چاه به عمق 300 فوت آغاز کنند
[ترجمه ترگمان]مهندسان از دوشنبه شروع به تلاش برای خشک کردن کوه سن پدرو با حفر دو چاه عمیق ۳۰۰ فوتی کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They are somewhat fussy about soil, preferring an acidic, sunny site that is not waterlogged.
[ترجمه گوگل]آنها تا حدودی در مورد خاک حساس هستند و مکان اسیدی و آفتابی را ترجیح می دهند که غرقاب نباشد
[ترجمه ترگمان]آن ها تا حدی در مورد خاک وسواس دارند و یک مکان اسیدی و آفتابی را ترجیح می دهند که آب از آب در آب نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I spend three bucks a week on Trojans because the pill makes you waterlogged and puffy.
[ترجمه گوگل]من هفته‌ای سه دلار برای تروجان‌ها خرج می‌کنم، زیرا این قرص شما را پر از آب و پف می‌کند
[ترجمه ترگمان]من هفته ای سه دلار خرج می کنم چون قرص تو رو خیس کرده و پف میکنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• fill with water, soak with water; be soaked with water; be filled with water

پیشنهاد کاربران

بپرس