waterfront

/ˈwɒtərˌfrənt//ˈwɔːtəfrʌnt/

معنی: اسکله، پیشرفتگی خشکی در اب، اب نما، اب کنار
معانی دیگر: زمین کنار رود یا دریا، رود کنار، دریا کنار، آب کنار، ساحل، کرانه، ابنما

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: land bordering a body of water.

(2) تعریف: the area of a city or town on the edge of a body of water.

جمله های نمونه

1. The hotel is delightfully situated close to the waterfront.
[ترجمه گوگل]این هتل در نزدیکی ساحل واقع شده است
[ترجمه ترگمان]هتل خیلی خیلی نزدیک ساحل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Most of the hotels are down on the waterfront.
[ترجمه گوگل]بیشتر هتل ها در کنار آب قرار دارند
[ترجمه ترگمان]بیشتر هتل ها در ساحل پیاده شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They went for a stroll along the waterfront.
[ترجمه گوگل]آنها برای قدم زدن در کنار اسکله رفتند
[ترجمه ترگمان]آن ها برای گردش در کنار آب رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Today the intermingled old streets and waterfront are almost suffocated by grain warehouses.
[ترجمه گوگل]امروزه خیابان های قدیمی و اسکله در هم آمیخته تقریباً توسط انبارهای غلات خفه شده اند
[ترجمه ترگمان]امروزه این خیابان ها و waterfront به وسیله انبارهای گندم تقریبا خفه شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The earliest village probably lay along the waterfront of the inner harbour.
[ترجمه گوگل]اولین روستا احتمالاً در امتداد اسکله بندر داخلی قرار داشته است
[ترجمه ترگمان]اولین روستا احتمالا در کنار ساحل لنگرگاه داخلی قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The Liverpool waterfront has become a magnet for tourists from near and far.
[ترجمه گوگل]ساحل لیورپول به جاذبه ای برای گردشگران دور و نزدیک تبدیل شده است
[ترجمه ترگمان]ساحل لیورپول برای توریست ها از نزدیک و دور به آهن ربا تبدیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In contrast to steamy hearings on the waterfront plan over the past seven years, only two critics showed up Thursday.
[ترجمه گوگل]برخلاف شنیده‌ها در مورد طرح آب‌نما در طول هفت سال گذشته، تنها دو منتقد در پنجشنبه حضور داشتند
[ترجمه ترگمان]در مقایسه با جلسات steamy در طول هفت سال گذشته، تنها دو منتقد در روز پنج شنبه ظاهر شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. People and cars along the downtown waterfront look like ants.
[ترجمه گوگل]مردم و ماشین ها در امتداد اسکله مرکز شهر شبیه مورچه هستند
[ترجمه ترگمان]مردم و اتومبیل ها در کنار ساحل مرکز شهر مثل مورچه به نظر می رسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They say the captain's ghost still haunts the waterfront.
[ترجمه گوگل]آنها می گویند که روح کاپیتان هنوز در اسکله وجود دارد
[ترجمه ترگمان]می گویند روح سروان هنوز توی اسکله است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Manchester helped spur a revitalization of the waterfront in the 1980s.
[ترجمه گوگل]منچستر در دهه 1980 به احیای اسکله کمک کرد
[ترجمه ترگمان]منچستر در دهه ۱۹۸۰ به تشویق تجدید حیات این بار کمک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Mark then spent a week on the waterfront carefully planing down the telegraph poles to the right shape.
[ترجمه گوگل]مارک پس از آن یک هفته را در اسکله گذراند و با دقت تیرهای تلگراف را به شکل مناسب درآورد
[ترجمه ترگمان]مارک سپس یک هفته را در اسکله سپری کرد و با دقت به رنده کردن تیره ای تلگراف به شکل صحیح پرداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Chicago has a splendid waterfront.
[ترجمه گوگل]شیکاگو دارای اسکله فوق العاده است
[ترجمه ترگمان] شیکاگو یه اسکله عالی داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They overlook the gardens and face the waterfront.
[ترجمه گوگل]آنها مشرف به باغ ها و رو به اسکله هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها باغ ها را نادیده می گیرند و به ساحل برخورد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She owns a popular tourist restaurant on the town's waterfront.
[ترجمه گوگل]او صاحب یک رستوران توریستی محبوب در ساحل شهر است
[ترجمه ترگمان]او صاحب یک رستوران توریستی مشهور در ساحل شهر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Gonzalez then drives to his office on the third floor of a new building on the waterfront.
[ترجمه گوگل]سپس گونزالس به سمت دفتر کار خود در طبقه سوم یک ساختمان جدید در ساحل می رود
[ترجمه ترگمان]سپس گنزالس به سمت دفترش در طبقه سوم ساختمان جدیدی در ساحل حرکت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اسکله (اسم)
pier, wharf, waterfront, quay

پیشرفتگی خشکی در اب (اسم)
waterfront

اب نما (اسم)
waterfront

اب کنار (اسم)
waterfront

تخصصی

[عمران و معماری] جبهه رطوبتی - جبهه آب
[زمین شناسی] دیوار ساحلی، اسکله

انگلیسی به انگلیسی

• area by the shore; part of a city near the shore
an area of waterfront is a street or piece of land which is next to water, for example a river or the sea.

پیشنهاد کاربران

دماغه
- مجاور آب
کنار آب
A part of a town or an area near water, such as a lake, a river, or a harbor.
بارانداز، اسکله
a part of a town that is next to an area of water such as a river or the sea
آبنما، آبکنار
ساحل، کنار دریا
آب نما

بپرس