watercolor

/ˈwɒtərˌkələr//ˈwɒtərˌkələ/

معنی: آبرنگ، اب رنگ، بنگاب، نقاشی ابرنگ
معانی دیگر: آبرنگ، بنگاب، نقاشی ابرنگ

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: watercolorist (n.)
(1) تعریف: paint made of pigment dissolved in water.

(2) تعریف: a painting done with such paint.

(3) تعریف: the art or technique of painting with such paint.

جمله های نمونه

1. Winter is an etching, spring a watercolor, summer an oil painting and autumn a mosaic of them all.
[ترجمه گوگل]زمستان حکاکی است، بهار آبرنگ، تابستان نقاشی رنگ روغن و پاییز موزاییکی از همه آنهاست
[ترجمه ترگمان]زمستان یک نقاشی حکاکی شده، فصل بهار، نقاشی روغن و پاییز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Marian Haughton bought a watercolor of her grandchildren, rascals around a table.
[ترجمه گوگل]ماریان هاتون یک آبرنگ از نوه هایش را خرید که دور میز بودند
[ترجمه ترگمان]ماریان Haughton یک نقاشی آب رنگ از نوه های خود خرید و آن را دور می زی جمع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. To get from original pencil and watercolor drawings to finished rolls of wallpaper took a series of artful steps.
[ترجمه گوگل]برای رسیدن از نقاشی های اصلی با مداد و آبرنگ به رول های کاغذ دیواری تمام شده، یک سری اقدامات هنرمندانه انجام شد
[ترجمه ترگمان]برای این که از مداد اصلی و تابلوهای نقاشی watercolor گرفته تا rolls کاغذدیواری را به پایان برساند، یک سلسله گام های ماهرانه برداشته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Margaret began experimenting with watercolor.
[ترجمه گوگل]مارگارت شروع به آزمایش با آبرنگ کرد
[ترجمه ترگمان]مارگارت با آب رنگ شروع به آزمایش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Many of the works exhibited are watercolor paintings by middle school students.
[ترجمه گوگل]بسیاری از آثار به نمایش گذاشته شده نقاشی های آبرنگ دانش آموزان دوره راهنمایی است
[ترجمه ترگمان]بسیاری از آثار به نمایش گذاشته شده تابلوهای نقاشی شده توسط شاگردان مدارس راهنمایی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Learn how to add tree outlines in your watercolor journal in this free art video on how to paint with watercolors.
[ترجمه گوگل]در این ویدیوی هنری رایگان در مورد نحوه نقاشی با آبرنگ، نحوه اضافه کردن طرح کلی درخت را در مجله آبرنگ خود بیاموزید
[ترجمه ترگمان]یاد بگیرید که چگونه در این تصویر هنری آزاد در مورد چگونگی رنگ کردن با تابلوهای آب رنگ به طور خلاصه در ژورنال watercolor کار کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This watercolor is unmistakably a synthesis of nature.
[ترجمه گوگل]این آبرنگ بدون شک ترکیبی از طبیعت است
[ترجمه ترگمان]این watercolor به طور آشکار ترکیبی از طبیعت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She did a beautiful watercolor of a sunset while in France.
[ترجمه گوگل]او زمانی که در فرانسه بود، یک آبرنگ زیبا از غروب خورشید انجام داد
[ترجمه ترگمان]یکی از watercolor زیبا را در هنگام غروب در فرانسه به کار برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. You'll consider you've stepped into a runing runing watercolor painting.
[ترجمه گوگل]شما فکر می کنید که وارد یک نقاشی آبرنگ در حال اجرا شده اید
[ترجمه ترگمان]تو فکر می کنی که تو به نقاشی آب رنگ نقاشی runing قدم گذاشته بودی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. My uncle did a beautiful watercolor of a sunset while in Mexico.
[ترجمه گوگل]عمویم زمانی که در مکزیک بود، یک آبرنگ زیبا از غروب خورشید انجام داد
[ترجمه ترگمان]عمویم یکی از watercolor زیبای غروب هنگام غروب در مکزیک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Copy to the watercolor paper and stick it to the drawing board with sellotape .
[ترجمه گوگل]روی کاغذ آبرنگ کپی کنید و با نوار چسب به تابلو بچسبانید
[ترجمه ترگمان]از روی کاغذ آب رنگ دریافت شد و آن را به تابلوی نقاشی چسباند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Learn about using tracing paper to draw a watercolor river scene with tips from a an art teacher in this free painting video.
[ترجمه گوگل]در این ویدیوی نقاشی رایگان با استفاده از کاغذ ردیابی برای ترسیم صحنه رودخانه آبرنگ با نکاتی از یک معلم هنر آشنا شوید
[ترجمه ترگمان]در مورد استفاده از یک کاغذ ردیابی برای رسم یک منظره رودخانه watercolor با نکاتی از یک معلم هنر در این تصویر نقاشی رایگان یاد بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This is the way I paint a watercolor pen.
[ترجمه گوگل]این روشی است که من یک خودکار آبرنگ نقاشی می کنم
[ترجمه ترگمان]این روشی است که من یک خودکار watercolor را رنگ می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Shadowing the wings of your rooster watercolor painting is a great way to add character to your artistic design.
[ترجمه گوگل]سایه زدن بال های نقاشی آبرنگ خروس یک راه عالی برای اضافه کردن شخصیت به طراحی هنری شما است
[ترجمه ترگمان]کشیدن بال های نقاشی rooster به عنوان یک روش عالی برای اضافه کردن کاراکتر به طراحی هنری تان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Pencil sketches, handwritten notes, card stocks, watercolor effects, collage art, script fonts, grungy and splatter ink backgrounds (glossy gradients are not "in" this year).
[ترجمه گوگل]طرح‌های مداد، یادداشت‌های دست‌نویس، کارت‌ها، جلوه‌های آبرنگ، هنر کلاژ، فونت‌های اسکریپت، پس‌زمینه‌های جوهر گرانگی و اسپلتر (شیب‌های براق امسال «در» نیستند)
[ترجمه ترگمان]طرح های Pencil، یادداشت دست نویس، سهام کارت، اثر watercolor، هنر collage، فونت های script، grungy و splatter های مرکب (glossy glossy در سال جاری نیستند)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

آبرنگ (اسم)
watercolor

اب رنگ (اسم)
watercolor, watercolour

بنگاب (اسم)
watercolor, watercolour

نقاشی ابرنگ (اسم)
watercolor, watercolour

تخصصی

[زمین شناسی] رنگ آب-اقیانوس- - رنگ ظاهری سطح آبهای اقیانوس را گویند. مواد آواری، آلی یا محلول در آب رنگ آن را تغییر می دهند.

انگلیسی به انگلیسی

• type of water-based paint; painting made with watercolors
colors based on water; painting with the use of water based colors, aquarelle; with colors based on water

پیشنهاد کاربران

بپرس