water wheel

/ˈwɒtərˈwiːl//ˈwɔːtəwiːl/

معنی: دولاب، چرخ چاه، چرخ ابگرد
معانی دیگر: چرخ آبی، چرخ آبگرد، چرخ چاه، آبچرخ، آبچرخ ساقیه، پله چرخ، چر  چاه، چر  ابگرد

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a wheel turned by the weight of falling or running water, used to operate machinery.

(2) تعریف: a wheel with buckets attached to its rim, used for raising water.

جمله های نمونه

1. an overshot waterwheel
چرخ آبی فراز رانده (که آب از بالا بر آن می ریزد و آنرا به حرکت در می آورد)

2. The water wheel goes around and around.
[ترجمه گوگل]چرخ آب دور و بر می گردد
[ترجمه ترگمان]گردونه می چرخد و می چرخد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The water wheel goes round and around.
[ترجمه گوگل]چرخ آب دور و بر می گردد
[ترجمه ترگمان]چرخ آب می چرخد و می چرخد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. By 1940, the water wheel had been scrapped.
[ترجمه گوگل]تا سال 1940، چرخ آب از بین رفته بود
[ترجمه ترگمان]تا ۱۹۴۰ چرخه آب به فراموشی سپرده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Following a period of disuse, its machinery and water wheel were removed.
[ترجمه گوگل]پس از یک دوره عدم استفاده، ماشین آلات و چرخ آب آن حذف شد
[ترجمه ترگمان]پس از یک دوره of، ماشین آلات و چرخ آب از بین رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The water wheel was constructed from an electric cable spool.
[ترجمه گوگل]چرخ آب از یک قرقره کابل برق ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]چرخ آب از قرقره کابل برقی ساخته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It now houses a restored water wheel and steam engine.
[ترجمه گوگل]اکنون یک چرخ آب و موتور بخار بازسازی شده در آن قرار دارد
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر این دستگاه دارای یک چرخ آب و موتور بخار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Apart from the obvious iron water wheel, there are two sets of stones complete with damsels, hoppers, tuns etc.
[ترجمه گوگل]به غیر از چرخ آب آهنی آشکار، دو مجموعه سنگ کامل با دوخت، قیف، تون و غیره وجود دارد
[ترجمه ترگمان]جدا از فرمان مشهود آب، دو مجموعه سنگ کامل با دوشیزگان، hoppers، tuns و غیره وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Teacher: It's a water wheel.
[ترجمه گوگل]معلم: این یک چرخ آب است
[ترجمه ترگمان]معلم: یک چرخ آب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Water wheel is a big wheel with blades around the rim.
[ترجمه گوگل]چرخ آب یک چرخ بزرگ با تیغه هایی در اطراف لبه است
[ترجمه ترگمان]چرخ آب یک چرخ بزرگ با تیغه دور لبه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A 182 yr . old, restored, water wheel powered mill, and museum.
[ترجمه گوگل]یک 182 ساله قدیمی، بازسازی شده، آسیاب با چرخ آب و موزه
[ترجمه ترگمان]۱۸۲ سال آسیاب قدیمی، مرمت شده، آسیاب، و موزه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A watercourse that feeds water into a mill, water wheel, or turbine.
[ترجمه گوگل]جریان آبی که آب را به آسیاب، چرخ آب یا توربین می رساند
[ترجمه ترگمان]یک watercourse که آب را به یک آسیاب، چرخ و یا توربین تغذیه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Through simulation on velocity modulation system of water wheel generator, indicated control effect of this control mode surpassed the conventional PID control.
[ترجمه گوگل]از طریق شبیه سازی بر روی سیستم مدولاسیون سرعت ژنراتور چرخ آب، اثر کنترلی این حالت کنترل از کنترل PID معمولی پیشی گرفت
[ترجمه ترگمان]از طریق شبیه سازی در سیستم مدولاسیون سرعت ژنراتور چرخه آب، نشان داده شد که اثر کنترل این حالت کنترل از کنترل PID معمولی فراتر رفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Driven by water passing from below, as a water wheel.
[ترجمه گوگل]با عبور آب از پایین، به عنوان چرخ آب هدایت می شود
[ترجمه ترگمان]با عبور آب از پایین به عنوان یک چرخ آب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Placed in a river, a water wheel picks up flowing water in buckets wheel.
[ترجمه گوگل]یک چرخ آب که در یک رودخانه قرار می گیرد، آب جاری را در چرخ سطل جمع می کند
[ترجمه ترگمان]یک چرخ آب که در یک رودخانه قرار گرفته، آب جاری را در چرخ می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The remains of the blowing house, with the bricked-up water wheel aperture, is still visible.
[ترجمه گوگل]بقایای خانه دمنده، با دهانه چرخ آب آجری، هنوز قابل مشاهده است
[ترجمه ترگمان]بقایای این خانه باد، با آجر گرفته شده با آجر گرفته شده، هنوز قابل مشاهده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Its early machinery was driven by waterwheel.
[ترجمه گوگل]ماشین آلات اولیه آن توسط چرخ آبی رانده می شد
[ترجمه ترگمان]ماشین آلات اولیه آن توسط waterwheel رانده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. Water moves the waterwheel.
[ترجمه گوگل]آب چرخ آب را به حرکت در می آورد
[ترجمه ترگمان]آب waterwheel را حرکت می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. The machinery was driven by an overshot waterwheel.
[ترجمه گوگل]ماشین آلات توسط یک چرخ آب بیش از حد رانده می شد
[ترجمه ترگمان]ماشین از an دور شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. The other still has insitu the wooden undershot waterwheel installed to drive its grinding machinery.
[ترجمه گوگل]دیگری هنوز هم چرخ آب زیرشاخ چوبی را برای به حرکت درآوردن ماشین آلات سنگ زنی خود نصب کرده است
[ترجمه ترگمان]طرف دیگر هنوز insitu چوبی undershot چوبی نصب کرده است که نصب ماشین آلات فرسوده آن را نصب کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. They were constructing a waterwheel and testing the maximum load that it could lift.
[ترجمه گوگل]آنها در حال ساخت یک چرخ آبی بودند و حداکثر باری را که می توانست بلند کند آزمایش می کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها مشغول ساختن یک waterwheel و تست حداکثر بار بودند که می توانست بلند کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. Hayle Mill was originally powered by a waterwheel.
[ترجمه گوگل]هیل میل در اصل توسط یک چرخ آب کار می کرد
[ترجمه ترگمان]Hayle میل در اصل با یک waterwheel نیرو کار می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. Load on the depths of a waterwheel, very lonely lying in a ditch, just brush tung oil, bright color, fragrance of paulownia.
[ترجمه گوگل]بار در اعماق یک چرخ آب، بسیار تنها دراز در یک خندق، فقط برس روغن تونگ، رنگ روشن، عطر پائولونیا
[ترجمه ترگمان]بار دیگر در ته یک گودال، که خیلی تنها در گودالی دراز کشیده بود، تنها قلم مو، رنگ روشن، عطر of را می پوشاند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. The waterwheel is a mechanism designed to harness energy a source instead of animals.
[ترجمه گوگل]چرخ آب مکانیزمی است که برای مهار انرژی به جای حیوانات طراحی شده است
[ترجمه ترگمان]The مکانیزمی است که برای مهار کردن منبع انرژی به جای حیوانات طراحی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. Xiachuan Waterwheel, the oldest waterwheel on the Yellow River, has finished a 10 - month repair project.
[ترجمه گوگل]Xiachuan Waterwheel، قدیمی ترین چرخ آبی در رودخانه زرد، یک پروژه تعمیر 10 ماهه را به پایان رسانده است
[ترجمه ترگمان]Xiachuan Waterwheel، مسن ترین فرد روی رودخانه زرد، یک پروژه تعمیر ۱۰ ماهه را به پایان رسانده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. This field needs to be irrigated by waterwheel.
[ترجمه گوگل]این مزرعه نیاز به آبیاری با چرخ آبی دارد
[ترجمه ترگمان]این زمینه باید توسط waterwheel آبیاری شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. The impulse of falling water turns the waterwheel.
[ترجمه گوگل]تکانه ریزش آب چرخ آب را می چرخاند
[ترجمه ترگمان]حرکت آب در حال سقوط، چرخش آب را بر می گرداند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. Our exhibition's waterwheel has six kinds, basically included our country link type waterwheel's each type.
[ترجمه گوگل]چرخ آبی نمایشگاه ما دارای شش نوع است که اساساً شامل هر نوع چرخ آبی نوع پیوند کشور ما است
[ترجمه ترگمان]نمایشگاه ما شش نوع دارد که اساسا شامل نوع پیوند کشور ما در هر نوع می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

29. Five pairs of nineteenth-century fulling stocks are preserved here, as well as the eighteen-foot breastshot waterwheel and a rotative beam engine.
[ترجمه گوگل]پنج جفت انبار پرکننده قرن نوزدهمی در اینجا نگهداری می‌شود، همچنین چرخ آبی هجده فوتی سینه‌ای و یک موتور پرتو چرخشی
[ترجمه ترگمان]پنج جفت از stocks century قرن نوزدهم در اینجا نگهداری می شوند و همچنین the - eighteen و یک موتور beam rotative
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

30. A major project is under way to reintroduce the waterwheel and turbine in order to harness this great natural resource once again.
[ترجمه گوگل]یک پروژه بزرگ برای معرفی مجدد چرخ آبی و توربین به منظور مهار این منبع طبیعی بزرگ در حال انجام است
[ترجمه ترگمان]یک پروژه بزرگ در راه معرفی مجدد the و توربین به منظور مهار این منبع طبیعی عظیم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دولاب (اسم)
diabetes mellitus, waterwheel

چرخ چاه (اسم)
waterwheel, windlass

چرخ ابگرد (اسم)
waterwheel

تخصصی

[زمین شناسی] دولاب - چرخ پر شده با دلوها یا پاروهای پرشده، و هدایت شده بوسیله وزن یا نیروی رودخانه از آب جریان یافته به آنها
[آب و خاک] چرخاب

انگلیسی به انگلیسی

• wheel that is turned by the force of flowing water (used to operate machinery, mills, etc.)
wheel turned by the flow of water thus producing energy

پیشنهاد کاربران

بپرس