water cooler

/ˈwɒtərˈkuːlər//ˈwɔːtəˈkuːlə/

آب سرد کن، فواره ی آب سرد (برای نوشیدن)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: an apparatus for cooling and dispensing drinking water; water fountain.

جمله های نمونه

1. Meetings around the water cooler are encouraged rather than discouraged.
[ترجمه گوگل]جلسات اطراف کولر آبی تشویق می شوند تا دلسرد شوند
[ترجمه ترگمان]جلسات حول the آب به جای دلسرد کردن تشویق می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Boiled lard in a pan of water, cooled, strained and mixed with oil of lavender was used.
[ترجمه گوگل]از گوشت خوک پخته شده در ظرف آب سرد، صاف شده و مخلوط با روغن اسطوخودوس استفاده می شد
[ترجمه ترگمان]چربی خوک در یک ظرف آب سرد، سرد و مخلوط شده با روغن اسطوخودوس مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Never run them when dry, as some are water cooled.
[ترجمه گوگل]هرگز آنها را در حالت خشک اجرا نکنید، زیرا برخی از آنها با آب خنک می شوند
[ترجمه ترگمان]هرگز وقتی که آب سرد می شود آن ها را خشک نکنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The turbocharger is water cooled and its vanes are small to keep inertia down.
[ترجمه گوگل]توربوشارژر با آب خنک می شود و پره های آن برای پایین نگه داشتن اینرسی کوچک هستند
[ترجمه ترگمان]The سرد شده و پره های آن کوچک هستند تا اینرسی را پایین نگه دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Water cooling eliminates the problem in mainframe computers, but smaller machinery must find an alternative.
[ترجمه گوگل]خنک‌سازی آب مشکل را در رایانه‌های اصلی برطرف می‌کند، اما ماشین‌های کوچکتر باید جایگزینی پیدا کنند
[ترجمه ترگمان]خنک کننده آب مشکل را در کامپیوترهای بزرگ از بین می برد، اما ماشین آلات کوچک تر باید یک جایگزین پیدا کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The processor is very complex and needed to be assembled and connected to the power supply and chilled water cooling system.
[ترجمه گوگل]پردازنده بسیار پیچیده است و باید مونتاژ شود و به منبع تغذیه و سیستم خنک کننده آب سرد متصل شود
[ترجمه ترگمان]پردازنده بسیار پیچیده است و برای مونتاژ و اتصال به سیستم خنک کننده آب سرد و خنک کننده نیاز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Remove from water; cool slightly.
[ترجمه گوگل]حذف از آب؛ کمی خنک شود
[ترجمه ترگمان]آب را از آب دور کنید؛ کمی خنک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Kneel in front of the water cooler and drink directly from the nozzle.
[ترجمه گوگل]جلوی کولر آبی زانو بزنید و مستقیماً از نازل بنوشید
[ترجمه ترگمان]در مقابل خنک تر آب زانو بزنید و مستقیما از نازل نوشیدنی بنوشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Other things or covers for air - water cooler is forbidden. Keep cooler clean.
[ترجمه گوگل]سایر چیزها یا پوشش های کولر آبی ممنوع است خنک تر را تمیز نگه دارید
[ترجمه ترگمان]چیزهای دیگر و یا پوشش خنک تر آب - آب ممنوع است کولر را تمیز نگه دارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In addition, it needs more collector area than water cooler by reduce the collector efficiency in the wind cooler under the same situation.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، با کاهش راندمان کلکتور در کولر بادی در شرایط مشابه، به مساحت کلکتور بیشتری نسبت به کولر آبی نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، برای کاهش کارایی کلکتور در خنک تر باد در شرایط مشابه، به ناحیه جمع کننده بیشتری نسبت به آب خنک تر آب نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Something as simple as going to the water cooler for a drink may do the trick.
[ترجمه گوگل]چیزی به سادگی رفتن به کولر آبی برای نوشیدنی ممکن است این کار را انجام دهد
[ترجمه ترگمان]چیزی به سادگی رفتن به خنک تر آب برای یک نوشیدنی ممکن است این کار را انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He walked to the water cooler, only to return spitting and gasping.
[ترجمه گوگل]او به سمت کولر آبی رفت، اما با تف و نفس نفس زدن برگشت
[ترجمه ترگمان]او به سمت خنک آب رفت، فقط برای اینکه آب دهانش را قورت بدهد و نفس نفس بکشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It was a story they'd shared around the water cooler.
[ترجمه گوگل]این داستانی بود که آنها در مورد کولر آبی به اشتراک گذاشته بودند
[ترجمه ترگمان]این داستانی بود که در اطراف خنک تر آب به اشتراک گذاشته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The way of the mortar cooler is water cooler.
[ترجمه گوگل]روش کولر ملات کولر آبی می باشد
[ترجمه ترگمان]راه خنک تر mortar خنک تر آب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[مهندسی گاز] خنک کننده آی

انگلیسی به انگلیسی

• water refrigerator, device used for maintaining cold water

پیشنهاد کاربران

Watercooler در معنای اصلی به دستگاه آبسردکن اشاره دارد که معمولاً در محل کار استفاده می شود.
اما به صورت استعاری، watercooler talk به مکالمات غیررسمی میان همکاران درباره ی موضوعاتی مانند اخبار، ورزش یا سرگرمی اطلاق می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

این اصطلاح نمادی از تعاملات اجتماعی غیررسمی در محیط کار است، جایی که کارمندان دور هم جمع می شوند و آزادانه صحبت می کنند. این مفهوم نشان دهنده ی پیوند میان افراد و تبادل اطلاعات در فرهنگ کاری است.
مترادف؛ Breakroom discussion | Office chatter | Informal workplace talk | Work gossip | Casual conversation
مثال؛
The latest office drama quickly became the talk of the watercooler.
Watercooler conversations help employees bond and build relationships beyond work duties.
Monday mornings are always filled with watercooler chatter about the weekend’s big sports event.
گپ های کنار آبسردکن نقش مهمی در شبکه سازی، روحیه ی کاری، و تبادل ایده ها دارد. این تعاملات روابط را تقویت کرده و محیط کاری را جذاب تر و همکارانه تر می کند. در محیط های کاری فارسی زبان، معمولاً مکان هایی مانند سماورهای چای یا محل استراحت به عنوان نقاط تعامل غیررسمی استفاده می شوند.

ابسرد کن. شخص شایعه پراکن
خنک کننده آبی

بپرس