1. the watchword of the conservatives is "law and order"
ورد زبان محافظه کاران ((نظم و قانون است))
2. Today the watchword is " Learn through playing ".
[ترجمه گوگل]امروزه کلمه اصلی "یادگیری از طریق بازی" است
[ترجمه ترگمان]امروزه شعار شعار \"یاد گرفتن از طریق بازی\" است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. And remember, let caution be your watchword.
[ترجمه گوگل]و به یاد داشته باشید، بگذارید احتیاط کلمه اصلی شما باشد
[ترجمه ترگمان]و به خاطر داشته باشید که احتیاط خود را به عمل آورید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Environmental quality will be the watchword for the 21st century.
[ترجمه گوگل]کیفیت محیطی کلیدواژه قرن بیست و یکم خواهد بود
[ترجمه ترگمان]کیفیت محیطی کلمه \"شعار\" قرن بیست و یکم خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Our watchword is: 'Evolution, not revolution'.
[ترجمه گوگل]شعار ما این است: «تکامل، نه انقلاب»
[ترجمه ترگمان]شعار ما این است: تکامل، نه انقلاب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. This will continue to be our watchword in the years ahead.
[ترجمه گوگل]این شعار ما در سال های آینده خواهد بود
[ترجمه ترگمان]این شعار روز پیش ماست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Growth is once again the watchword as the country looks for another period of expansion in higher education.
[ترجمه گوگل]رشد یک بار دیگر کلیدواژه است زیرا کشور به دنبال دوره دیگری از گسترش در آموزش عالی است
[ترجمه ترگمان]زمانی که کشور به دنبال دوره دیگری از گسترش در آموزش عالی به نظر می رسد، رشد بار دیگر شعار روز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Quality is our watchword.
9. In her day and at her station, the watchword for women was class.
[ترجمه گوگل]در زمان او و در ایستگاه او، شعار زنان کلاس بود
[ترجمه ترگمان]در روز او و در ایستگاه او کلمه رمز زنان در کلاس بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. This is the watchword of the Winnetka school district.
[ترجمه گوگل]این کلیدواژه منطقه مدرسه وینتکا است
[ترجمه ترگمان]این کلمه شعار منطقه مدرسه Winnetka است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. To rebuild our economies, watchword must be investment rather than stimulus.
[ترجمه گوگل]برای بازسازی اقتصادهایمان، کلید واژه باید سرمایه گذاری باشد تا محرک
[ترجمه ترگمان]برای بازسازی اقتصادهای خود، \"شعار\" باید به جای محرک، سرمایه گذاری شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Efficiency seemed to be the watchword of the evening.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید که کارایی کلیدواژه عصر باشد
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که Efficiency شب شب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. We gave the watchword, and the sentinel let us pass.
[ترجمه گوگل]ما شعار را دادیم و نگهبان اجازه داد عبور کنیم
[ترجمه ترگمان]ما فرمان را دادیم و نگهبان به ما اجازه عبور داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Still, political risk is likely to remain a watchword for Thailand in the coming months.
[ترجمه گوگل]با این حال، ریسک سیاسی احتمالاً در ماه های آینده کلیدواژه تایلند خواهد بود
[ترجمه ترگمان]با این حال، احتمال دارد که در ماهه ای آینده، خطر سیاسی برای تایلند باقی بماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. He did not know the watchword.